سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        ماشینِ زمان

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۸:۰۰ شماره ثبت ۱۱۰۱۶۳
          بازدید : ۱۲۵   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        ماشینِ زمان
         
        به همه میگم که من منتظرترین ام
        ولی تو منتظرترینی
        منتظری که دوباره من برگردم
        ببخشید که بازم من دیر کردم
         
        خودت که دیدی سوارِ ماشینِ زمان بودم
        میونِ راه ، دوباره خودمو زیر کردم
        روحمو کشون کشون بردم به صحن و حرم
        شروع به التماس و تکبیر کردم
         
        روحمو دوباره نجات دادی
        ایندفعه جسممو با استرس پیر کردم
         
        چه جوری هنوزخسته نشدی از من ؟
        اگه من بودم میدیدم که خودمو،
        بازیچه ی شلیکِ یه  تیر کردم
         
        هروقت هرچی از من خواستی ،
        انگار که جیرجیرک ام
        شلوغ بازی دراوردم و جیرجیر کردم
         
        هیچ وقت سرِوقت نیومدم من
        همیشه تأخیر کردم
         
        اینقدر دیرمیرسیدم ،
        که برای اینکه نمازم قضا نشه ،
        شروع به دویدن و کشیدنِ آژیر کردم
         
        باید اول روحمو سیر میکردم از عبادتِ تو
        ولی همیشه جسممو اول سیر کردم
        اینجوری بود که خودمو،
        به دستای چَسبونکیِ هشت پای نفْس ام ،
        اسیر کردم
         
        باید نور میشدم
        سفید میشدم به سفیدیِ برف
        ولی ز فرطِ گناه ،
        خودمو به رنگِ قیر کردم
         
        به دادم برس !
        که الآن میونِ نرده‌ها موندم
        سرم چه جوری به زور گذشت ،
        از میونِ نرده ها ؟
        تن ام اینطرف ،
        سرم اون طرف
        نجاتم بده !
        بینِ نرده های اضطراب گیر کردم
         
        درسته دیوونه م
        ولی میدونم
        اینقدر، خوبی که می بخشی دوباره منو
        منی که خودمو،
        اگه تو قبول کنی ،
        نذرِ تو و،
        شیعه ی امیر کردم
         
        بهمن بیدقی 1401/2/28
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۷:۵۹
        درود استاد عزیز
        ترانه زیبایی است خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۸:۴۵
        یا سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
        ممنونم از لطفتون
        سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۲:۱۶
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        ای جان ما استاد ما
        شیرین بیان از حال ما
        جانا سرودی شعرناب
        از آن دل پراز صفا
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۳:۵۹
        یا سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
        ممنونم از لطف و بداهه ی زیبایتان
        سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۳۹
        درود های فراوان جناب استا د بیدقی ادیب ارجمند وبزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین
        قلمتان مانا
        کامیاب وتندرست
        در پناه حق
        🌷🌷🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۴۵
        یا سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
        ممنونم از لطفتون
        سلامت باشید
        در پناه حق
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        يکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۰۷
        درود آقای بیدقی عزیز خندانک
        دریای دلتون آرام خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱ ۰۵:۵۳
        یا سلام و عرض ارادت آقای زارع بزرگوار
        ممنونم از لطفتون
        سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۳:۰۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        من که لذت بردم..
        روح سیراب بشه جسم رام میشه.. خندانک خندانک

        به زبانی بس روان و بی شیله پیله خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱ ۰۵:۵۲
        یا سلام و عرض احترام هنرمند ارجمند
        بزرگوارید
        ممنونم از لطفتون
        سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0