سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        غم هجران

        شعری از

        محسن سعیدی شیدا

        از دفتر شیداشدگان نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۳ فروردين ۱۴۰۱ ۱۳:۰۴ شماره ثبت ۱۰۸۸۹۰
          بازدید : ۱۴۵   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محسن سعیدی شیدا
        آخرین اشعار ناب محسن سعیدی شیدا

        این تن خسته من باز هنوز جان دارد
        در کنار غم عشق تو که هجران دارد
        به امیدی که رسد باز به مقصود و خیال
        بخدا دل به وصال تو چه ایمان دارد
        نیم شب بود و نوشتم زغمت شعر جدید
        شعر این شاعر بی چاره کجا نان دارد
        مصرع و قافیه تنگ امد از این حال خراب
        که چرا شعر من این حالت اوزان دارد
        همه درد است و مصیبت که بدانی زغمت
        شعر من از غم هجران تو پایان دارد
        خبر عشق تو گفتند  که ندارم خبرت 
        بخدا بی خبران کی خبر از  ان دارد
        بر سر موی تو هر بار گرفتم سر جنگ
        شانه می زد به سر و حال پریشان دارد
        شانه بر گیس پریشان مزن ای ماه تمام
        شانه از موی تو این پای گریزان دارد
        مست و مد هوشم و از غصه نباشد خبری
        که ندانم دگر این حادثه  تاوان دارد
        همچو کفتار گرفتند همه دور تو را 
        ترس به این دل نرسد گر دل شیران دارد
        ترس ما از سخن سخت عزیزان که نبود
        سخن سخت تو این شام غریبان دارد

        ز حریفان مجازی نگریزم که چنان 
        به سر حرف تو دل دیده گریان دارد
        حق مطلب برسانم که بدانی چه کنی
        سفر عشق مرو سختی و اسان دارد
        همه عمرم به فنا رفت به امید وصال
        چه سخن ها دل از این تلخی دوران دارد
        من نگویم که بمان پیش دلم از سر لطف
        عشق ما از سر لطف تو که عصیان دارد
        عاشقی بودم با یک نظرش سوخت دلم
        سالیان رفت و دلم حسرت سوزان دارد
        که نبیند رخ زیبا و نگیرد پی او
        که نگارم همه گویند تن عریان دارد
        دل فریب است و سخن گو به هر انجمنی
        بخدا پیش رخش لشکر چشم ثان دارد
         
        عارفان جمله بگویند همه اوصاف تو را
        که به الحق سخن چشم تو ارفان دارد
        به تباهی برود عمر من این بار و بگو
        که چرا این دل من حسرت چشمان دارد
        چه بگویم که دگر هر چه بگویم کم اوست
        دل شیدا چه غم از دولت ایشان دارد
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۴ فروردين ۱۴۰۱ ۱۹:۵۳
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۱۴ فروردين ۱۴۰۱ ۰۹:۲۶
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شمابزرگوار
        دررا به روی شعرایت واکردی
        بساط شعر برپاکردی
        عشق با شعر احیاکردی
        مانند همیشه غوغاکردی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محسن سعیدی شیدا
        محسن سعیدی شیدا
        يکشنبه ۱۴ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۰۱
        هزاران درود برشما 🌺🌺🌺🌺🌺
        ارسال پاسخ
        محسن سعیدی شیدا
        يکشنبه ۱۴ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۰۱
        هزاران درود بر شما خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0