باطن و ظاهر

درود بزرگوار
جالب و زیباست
جسارتا واژه های دور از ذهن دارد

فهوم تقریب برای شعر
بیت اول
نور در اصل خداوند است نور بالذات که خداوند ازنورخود به انسان داده و در وجود انسان فوتونها در حقیقت دی ان ای را کد گذاری وباعث درک و فهم انسان میشود پس نور همان خرد و خرد از ذات خداوند است
پس انسانی باخرد ونیک سرشت اصل ذات خود یعنی خدا را نشان میدهد که همچون ساغری پیاله حیات(خرد) را در دست گرفته
گفتیم که نور خرد را...
بیت دوم
انسان با ذات نیک و خیر را که در حقیقت جمال ذات است هستی را نظاره گر است واگر ذره ای از این ذات را در اعمال خویش نمایان کند عالم ذر را اشکار میکند عالم ذر یا الست که ازان نور یا روح به انسان داده شد
بیت سوم
ای انسان وقتی در دل و معنا نشانگر و اگاه از ذات حق و مقامی که بدین سبب داری در رفتارو اعمالت کبرو ریا را تظاهر و بر زبان و گفتار نشان و برملا نکن

بیت چهارم اگر درون را ازغرض تبدیل به پسترین فرومایه ها کردی با منیت و غرورت چه امید که در ظاهر فضیلت و کرامت از ان خوی حیوانی پست و درنده ات نمایان شود (رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون )

بیت پنجم ای بشر برای چه از جسم و نماد انسان و هوشی که داری خود فریبی میکنی که اگر گستره شعوری درتو هست که والا برترت کرده از خاصیت خرد میباشد نه عقل

بیت ششم ادامه بیت قبل جایگزین و صاحب برای جهان خلق شده ازلی که بزرگیو عظمتش چون پوچ هست با تو نیست (که مغروری) بلی اگر هستی ملکش یا وسعتش تا ابد باشد با تهی سرتر است

بیت هفتم اگر هیچ را فنا و نیستی میدانید ان نیستیو فنا از وعت ابدی هستی با عظمت است با همان بی چیز بودنش همانند چشمی که در نگاه هزاران کهکشان را در داخلش جای میدهد (ملک عدم چشم ملک وجود هزاران کهکشان که اینجا در حقیقت وجود بُعدهای دیگر را اشاره دارد که گرچه در نظر ما نیست اما اندازه چشم از هر نظر از هزاران کهکشان بزرگتر است بعد چهار پنج)

بیت هشتم با این تفاصیل ازعالمهستی من در تعجبم که ما با این اندازه بسیار بسییاااار ناچیز کیهان چه نیازی به ما داشت در حالی که در عالم کیاهین خود در بحث وجود همان نیست میشود از بس که کوچک به نظر میرسد درکل

بیت اخر این جهان دواری که در اندازه نه وجود حساب شدنی استو و نه میشود از نظر هستی ما چه میشویم و چه داریم
و این گفته ها را چه کسی چنین رقم خواسته است


عزیزان من بحث خاص از شعرکه در واقع معنای پرونی یا زیرینش هست را نگفتم
امیدوارم پسندتان شودو قبول داریدکه سخت نبوده بلکه سخت پسندید
،🙏🙏🙏🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
ارسال پاسخ

ویرایش

درود و ادب جناب سلیمی
واقعیتش شعرتان را نتوانستم معنا کنم
نمی دانم مشکل از من است یا شعر که واقعا انگار به زبان دیگریست

با سلامی گرم و با صدها درود
آمدم، خواندم من این زیبا سرود
مهر آن بر دل نشاندم همچو رود
آفرین بر شاعرش
======================
منتظر اورا که پاید دفترم
با حضورش بر نهد منت سرم
خواند او شعرم فزاید باورم
نقد هم سازد چه خوب
======================
یک ستارک چون که هستی، شاعری
یک ستارک گر به خواندن حاضری
کسری از آن سه که گوید قادری
برسرودن شعر ناب
======================
این سروشم مثل کارتی مشترک
راه جو بر هرگلی چون شاپرک
کو کشد بر هر سرودی نو سَرَک
گر دل آزارت شده گو برکَنَم
======================
* *

سلام
بنظرم بر روی شیوه بیان که مخاطب بتواند از اثر بهره ای داشته باشد نیز تامل فرمایید
در برخی ابیات قافیه مشکل دارد
ابیات باطن ، اینگونه ، نایب و دو بیت آخر
مگر آنکه جناس تام به کار برده باشید
دوییت /دو/ فارسی است و /یت/ عربی است در دهخدا آمده است
یت. [ ای ی َ ] ( ع پسوند ) در عربی جزء مؤخر مصدر صناعی اسمی است یعنی مصدری که با آن یاء نسبت و تاء تأنیث ( - یت ) آمده باشد، مانند مالکیت ، مرغوبیت ، انسانیت ، معروفیت ، حریّت ، ماهیت. ( از کلمات فارسی نیز مصدر صناعی درست می کنند مانند دوئیت ، خوبیت. اما ادبا به کار بردن این کلمات را درست نمی دانند ).

سلام و عرض درود خدمت جناب سلیمی عزیز قصیده ای بسیار دلنشین و زیبا سرودید پاینده باشید

لطفا بخوانید 🙏🙏
مفهوم تقریب برای شعر
بیت اول
نور در اصل خداوند است نور بالذات که خداوند ازنورخود به انسان داده و در وجود انسان فوتونها در حقیقت دی ان ای را کد گذاری وباعث درک و فهم انسان میشود پس نور همان خرد و خرد از ذات خداوند است
پس انسانی باخرد ونیک سرشت اصل ذات خود یعنی خدا را نشان میدهد که همچون ساغری پیاله حیات(خرد) را در دست گرفته
گفتیم که نور خرد را...
بیت دوم
انسان با ذات نیک و خیر را که در حقیقت جمال ذات است هستی را نظاره گر است واگر ذره ای از این ذات را در اعمال خویش نمایان کند عالم ذر را اشکار میکند عالم ذر یا الست که ازان نور یا روح به انسان داده شد
بیت سوم
ای انسان وقتی در دل و معنا نشانگر و اگاه از ذات حق و مقامی که بدین سبب داری در رفتارو اعمالت کبرو ریا را تظاهر و بر زبان و گفتار نشان و برملا نکن

بیت چهارم اگر درون را ازغرض تبدیل به پسترین فرومایه ها کردی با منیت و غرورت چه امید که در ظاهر فضیلت و کرامت از ان خوی حیوانی پست و درنده ات نمایان شود (رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون )

بیت پنجم ای بشر برای چه از جسم و نماد انسان و هوشی که داری خود فریبی میکنی که اگر گستره شعوری درتو هست که والا برترت کرده از خاصیت خرد میباشد نه عقل

بیت ششم ادامه بیت قبل جایگزین و صاحب برای جهان خلق شده ازلی که بزرگیو عظمتش چون پوچ هست با تو نیست (که مغروری) بلی اگر هستی ملکش یا وسعتش تا ابد باشد با تهی سرتر است

بیت هفتم اگر هیچ را فنا و نیستی میدانید ان نیستیو فنا از وعت ابدی هستی با عظمت است با همان بی چیز بودنش همانند چشمی که در نگاه هزاران کهکشان را در داخلش جای میدهد (ملک عدم چشم ملک وجود هزاران کهکشان که اینجا در حقیقت وجود بُعدهای دیگر را اشاره دارد که گرچه در نظر ما نیست اما اندازه چشم از هر نظر از هزاران کهکشان بزرگتر است بعد چهار پنج)

بیت هشتم با این تفاصیل ازعالمهستی من در تعجبم که ما با این اندازه بسیار بسییاااار ناچیز کیهان چه نیازی به ما داشت در حالی که در عالم کیاهین خود در بحث وجود همان نیست میشود از بس که کوچک به نظر میرسد درکل

بیت اخر این جهان دواری که در اندازه نه وجود حساب شدنی استو و نه میشود از نظر هستی ما چه میشویم و چه داریم
و این گفته ها را چه کسی چنین رقم خواسته است


عزیزان من بحث خاص از شعرکه در واقع معنای پرونی یا زیرینش هست را نگفتم
امیدوارم پسندتان شودو قبول داریدکه سخت نبوده بلکه سخت پسندید
،🙏🙏🙏🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

ترسم چوشود زشعر معنا چو ظهر
فارِس به سخن زنیش و افزا چو قهر
یابنده مگر چه دید دریا چه نظر
ساتر همه هست واصل دریا چوقَعَر

درود جناب سلیمی🌹زیبا و دلنشین سرودید
پاینده باشید

سلام و احترام جناب سلیمی ادیب
شعرتان را خواندم
مثل همیشه زیبا
درودتان

سلام ودرود بر شما جناب سلیمی ارجمند شعرتان پر محتواست با توجه به توضیحات زیباتون شعر قابل درک تر هست
درک بنده پایین تر از سطح شعر شماست احتمالا شما درک زیبایی از خالق و هستی و ذات پیدا کردید اما برداشت بنده این هست بسیار عاشق خدا هستید در جستوجوی پیدا کردنش دارید تمام ذرات را تفکیک می کنید. پایدار باشیداستاد🌹🌹🌹

درود بر شما متن شعر واس بنده سنگین بود قلمتان پایدار

درود بر شما جناب سلیمی

بسبار عالی بود

استادسلیمی قلمتان منحصربفرداست
شمابنویسیدمخاطبینی که دوستدارقلمتان هستندهرروزصفحه اشعارتان راچک میکنندتا تحسین کننداحساستان را که اینگونه
مخاطب را وابسته به خوانش میکند...
موفق باشید

هزاران سپاس از بودنتان بانوی گرامی
بی نهایت تشکر دارم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹