سه شنبه ۴ دی
عاقبت رفت شعری از حبیب رضایی رازلیقی
از دفتر یاس نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۰ ۱۸:۴۶ شماره ثبت ۱۰۷۳۷۲
بازدید : ۲۶۵ | نظرات : ۱۲
|
دفاتر شعر حبیب رضایی رازلیقی
آخرین اشعار ناب حبیب رضایی رازلیقی
|
"عاقبت رفت"
.
حالِ بیمار دلم را دیدو رفت
آتشی افروخت و خندیدو رفت
.
جاده نا اَمن و پر از گرگ و پلنگ
"راه کج بودُ " ولی پیچیدو رفت
.
هر پلی را که گذر کردو شکست
تخم کین پشتِ سرش پاشیدو رفت
.
گفتم از سوختنم بر تو چه سود
رنجِ من دید و ولی رنجید و رفت
.
رفت و پنهان شده در پشتِ غبار
راه مقصد رو کجا؟ پرسیدو رفت
.
شیشه ی نازکِ قلبم رو شکست
بر تنش رختِ جفا پوشیدو رفت
.
حبیب رضائی رازلیقی
.
پ ـ ن
پیرو پست قبلی که شعر کوتاه سروش بود
با تغییر قالب سروده شد
|
نقدها و نظرات
|
سلام و عرض ادب خدمت استاد استکی عزیز سپاسگذارم که همیشه هستی | |
|
سلام و عرض ارادت جناب آزاد عزیز | |
|
سلام و عرض ارادت استاد رضاپور عزیز سپاس از حضورتان انشالله که سبک سروش در بین شاعران رواج پیدا کند بنده هم در خدمتم | |
|
سلام و درود بیکران خدمت استاد عزیز جناب سبکبار ممنونم از خوانش و حضوری با ارزش بداهه ی زیبایی را ارسال نمودی که نشان از تبحر شما در سرودن دارد باز هم تشکر میکنم | |
|
سلام و عرض ارادت خدمت استاد انصاری عزیز همیشه حضورتان خوشحالم میکند سپاس از تایید | |
|
سلام و درود خدمت بزرگوار خواهرم سرکار خانم رضایی از حضورتان و تاییدتان ممنونم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود