سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
بی شک یکی از المانهایی که شعر کلاسیک را از سایر سبکها متمایز میکند " وزن" است.
وزن ،رکن غیر قابل انکار شعر کلاسیک است و البته نوع جدال شاعر با وزن یکی از توانایی هاییست که یک شاعر را از شاعر دیگر برتری میدهد.
تناسب و آهنگ کلمات و اینکه وزن فرموله شده را شاعر چگونه واژه چینی میکند قطعا یکی از فوت های طلایی گوزه گری در طی طریق شاعر کلاسیک سُراست.
حضرت سعدی در وصف زیبایی معشوق میفرماید
"متناسبند "و "موزون" ، حرَکات ِ "دلفریبت"
متوجه است با ما، سخنان ِ بی حَسیبت
چو نمیتوان " صبوری"، ستمت کشم " ضروری"
مگر آدمی نباشد، که برنجد از عتیبت
در واقع تناسب و توازن نتیجه اش میشود دلفریبی!
اینکه در نظر اولم به پاهای قطع شده ی ابیات اشاره کردم در واقع منظورم نقاطی از شعر بود که این تناسب و توازن قدری دچار خدشه شده بود.
در بیت اول = سراییده
در بیت دوم= ز ناشایستگی
در بیت سوم=جسارت+ها ، گویم، با این پریشان مو
در بیت چهارم=گر ( در این وزن سنگین و نه سریع و ریتمیک) وقتی میتوان گفت :
لیلی اگر رفت از برم تقصیر من باشد
چرا باید بگوییم
گر رفته لیلی از برم تقصیر من باشد؟
و فعل طولانی " نمی دانسته ام"
در بیت پنجم=قلم دوزد را بنده متوجه نشدم
در ثانی
از عمق دردش " سر بگیرد" مرگ یک آهو، چه معنایی دارد؟ قبول دارم که میتوان از این مصرع معنایی با شرح و تفسیر استخراج کرد
شاید معنا این باشد که (اگر قلم به جای من در دست معشوق باشد آنقدر دردناک مینویسد که گویی مرگ یک آهو را شرح میدهد ، یا آهویی در شعر او میمیرد یا....) اما آیا آنچه موزون شده با استاندارد های شعری جناب سعادت نژاد همخوانی دارد؟
در بیت ششم=شما عاشق هستید و دارید با معشوق همزاد پنداری میکنید پس نیازی نیست عاشق باشید باید در شعر معشوق باشید
باید به جای عاشقی معشوقه اش باشم
تا حس کنم دردی عمیق از سینه تا زانو
که این را صرفا جهت تشریح آنچه در سرم بود نوشتم
در ثانی اگر " زانو" را بدلیل تنگنای قافیه انتخاب نکرده اید و کاملا اختیاری و دلخواه شماست، مسیر درستی را برای رسیدن به آن طی نکرده اید
کمااینکه محدوده ی از سینه تا زانو محدوده ی شاعرانه ای در ادبیات ما نیست و این تصویرسازی به نظر بنده مردود است، با ذائقه ی من سازگاری ندارد و گمانم بر این است که با سلیقه ی کلاسیک شناسان نیز چندان همخوانی ندارد.
جناب سعادت نژاد عزیز
این یکی از تندترین نقدهای بنده است
دلیلش فقط شناخت نسبی قابلیتهای شماست
هیچ انگیزه ی تخریبی در آن وجود ندارد
صرفا قصدم ادای دین به شماست بدلیل لطفی که در این مدت به بنده داشته اید.
موفق و کلاسیک سرا بمانید 🌺🙏