سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        در اندیشه پروانگی

        شعری از

        احمد علی زارعی

        از دفتر به رنگ پاییز نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۱۲ شماره ثبت ۱۰۶۵۵۲
          بازدید : ۲۵۵   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        یه روز یه عاشق تنها
        تو باغ ارزوهایش 
        کنار برکه احساس 
        نگاه می کرد به گل هایش 
        یه گل بود مثل یک خورشید 
        نگاهش را به او می دوخت 
        از این بی بال و پر بودن
        در اندوه خودش می سوخت 
        یه عصر سرد بارانی
        خودش را برد در پیله 
        چه رویاها که در سر داشت 
        ولی غافل ز یک حیله 
        می خواد پروانه شه اما 
        از این پیله رهایی نیست 
        اگر پروانه شه بازم 
        در این گل ها وفایی نیست 
        خودش را حبس کرد در ان
        نه باغی بود و نه خورشید 
        فقط دلخوش به این رویا 
        که می سازد کمی امید 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        مهرداد عزیزیان
        شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰ ۱۷:۲۰
        درود
        اگر تیک نقد فعال بود جمله ای عرض میکردم
        🌺🌺
        احمد علی زارعی
        احمد علی زارعی
        شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰ ۲۱:۳۹
        سلام و درود

        لطفا نقد را ارسال کنید. خوشحال می شم که از نظرات ارزشمندتون استفاده کنم. خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰ ۱۳:۴۶
        باسلام فراوان
        خواندم ولذت بردم
        قلمتان همیشه جاودان بادا
        شاعر بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        احمد علی زارعی
        احمد علی زارعی
        شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰ ۲۱:۳۷
        با سلام و درود

        ممنون از محبتتون خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۱۷
        سلام رفیق با احساس بود و تصویر خوبی داشت اما زبانت یکدست نیست

        یک روز یک عاشق تنها
        تو باغ ارزوهایش
        کنار برکه ی احساس
        نگاه می کرد به گل هایش
        گلی بود مثل یک خورشید
        نگاهش را به او می دوخت
        از این بی بال و پر بودن
        در اندوه خودش می سوخت
        تو عصر سرد بارانی
        خودش را برد در پیله
        چه رویاها که در سر داشت
        ولی غافل ز یک حیله
        می خواست پروانگی، اما
        از این پیله رهایی نیست
        اگر پروانه باشد باز
        در این گل ها وفایی نیست
        خودش را حبس خود کرد و
        نه باغی بود نه یک خورشید
        فقط دلخوش به این رویا
        که می سازد کمی امید

        فقط یک پیشنهاد با عرض پوزش خندانک
        احمد علی زارعی
        احمد علی زارعی
        شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰ ۲۲:۰۸

        سلام و درود

        تشکر از پیشنهاد ارزشمند شما خندانک

        یک نکته ای را فقط اشاره کنم.
        این شعر ترانه هست و بر اساس ملودی خاصی تنظیم شده. با توجه به این که ترانه هست جایی که یه تبدیل به یک بشه برای ترانه خوانش خوبی نداره و با ملودی همگام نیست. می خواست پروانگی اما، تغییر زیبایی است. اگر پروانه باشد باز با ملودی همگام نیست و از ترانه دور میشه. خودش را حبس کرد در ان مقصود همان پیله هست که تغییرش به خودش را حبس کرد در خود یکم ذهن را از اصل موضوع دور می کنه. نه باغی بود و نه خورشید در این مصراع منظور از خورشید با خورشیدی که در مصراع پنجم امده که استعاره ای بود از بزرگترین ارزو متفاوته و به خورشید اسمان اشاره داره و به خاطر همین اگر تغییر پیدا کنه به نه باغی بود نه یک خورشید یکی از برداشت ها از این مصراع این هست که حتی یک خورشید نبود که همراه کردن یک با خورشید این جا یک تناقض ایجاد می کنه. برای تغییر ترانه به سایر انواع شعر پیشنهاد بسیار خوبی است.

        موفق باشید
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        محمد قنبرپور(مازیار)
        شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۰۹
        سلام اصلا و ابدا پیشنهادات من وحی مُنزل نیست و چه بسا معنا رو مختل کرده باشد بنده قبول دارم پیشنهاد بنده صرفا برای ایجاد انسجام زبانی و وزنی بود و خود مختار به پذیرش یا رد آن هستید دوست نازنینم خندانک
        احمد علی زارعی
        شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۱۸
        ممنون دوست عزیز محبت کردید و نکات بسیار ارزشمندی را اشاره کردید که حتما استفاده خواهد شد و صرفا به نکاتی در ارتباط با ترانه اشاره شد. خندانک خندانک خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۰ ۰۳:۵۷
        سلام و عرض ادب جناب احمد علی زارعی سروده ای بسیار لطیف و زیبا سروده اید. تعبیر من از این شعر خلوت آرزومند و رویایی جوانان ماست که تصاویری از واقعیت را در ذهن خودشان می پرورانند اما جرئت نزدیک شدن به آن را در خود نمی یابند به این بهانه که در گل ها وفا نیست و همان بهتر که پروانه ها در پیله بمانند. چه بسیار سیب های نیم بریده ای که در جستجوی نیمه گم شده خودشان می گردند.
        احمد علی زارعی
        احمد علی زارعی
        دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰ ۱۳:۰۶
        با سلام و درود

        ممنون از لطف شما. در ارتباط با این شعر یک وبلاگ ایجاد کردم با عنوان
        نگاهی به شعر در اندیشه پروانگی و نگاه خودم را مطرح کردم. البته تعبیر شما زیباست ولی دیگاه من بیشتر در ارتباط با ارزو و اهداف بزرگی بود که برای رسیدن به ان ها موانعی ایجاد می شود ولی هنوز امید هست که یاری دهنده هست. توضیحات بیشتر را در وبلاگ قرار دادم. منظور از عاشقی هم در این شعر دلبستگی به ارزوها و اهداف بزرگ هست.
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        پنجشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۰ ۰۳:۲۳
        باز هم سلام و دوباره درود. همیشه همین طور لبخند به لب داشته باشید
        احمد علی زارعی
        احمد علی زارعی
        جمعه ۱ بهمن ۱۴۰۰ ۲۲:۲۹
        سلام و درود

        خندانک خندانک خندانک

        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8