سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        ترس...!

        شعری از

        زینب نائینی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ ۰۴:۰۴ شماره ثبت ۱۰۴۸۳۵
          بازدید : ۲۱۲   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر زینب نائینی

        وای ترسم‌ همه جا از همه کس، زنگ خطر!
        که مبادا غم‌هجران برسد وقت سحر

        دل ترسان مرا  باد بریزد به کجا؟
        برده این حس مرا باد به هر کوی و گذر

        بشری گرگ‌صفت، بره ی زیبای مرا
        لحظه ای داد به قصاب، به آغوش خطر

        فوت احساس قشنگم لَبِ چاقوی هوس
        بزند ناله فراوان که بسی دیده شرر

        تو کجایی به کدامین شب تاریک زمان
        ز نبودت برکت،عشق و صفا رفته سفر
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۸ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۲۴
        درود بانو
        بسیار زیبا و شورانگیز بود
        در وصف انتظار
        خندانک
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        جمعه ۲۸ آبان ۱۴۰۰ ۲۳:۲۲
        ممنون و متشکر
        ارسال پاسخ
        فاطمه بهرامی
        پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۰ ۰۸:۵۰
        درود بانو بسیار زیبا
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۵۵
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۰ ۲۳:۳۹
        سلام بله کجاست آن عزیز دل
        زینب نائینی
        جمعه ۲۸ آبان ۱۴۰۰ ۰۱:۳۸
        ظهورش ناگهانی خواهد بود.درست وقتی هیچ کس فکرش را هم نمی کند.
        آذر مهتدی
        جمعه ۲۸ آبان ۱۴۰۰ ۰۲:۲۹
        درود ها بانو
        شعرتان زیبا بود
        قلمتان سبز
        خندانک خندانک
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        جمعه ۲۸ آبان ۱۴۰۰ ۲۳:۲۲
        ممنونم متشکرم خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        جمعه ۲۸ آبان ۱۴۰۰ ۲۲:۱۰
        در وجود ما هزاران گرگ و خوک

        صالح ناصالح و خوب خشوک

        حکم آن خورست کآن. عالی ترست

        چون که زر پیش از مس آند آن زرست

        ساعتی گرگی در آید در بشر

        ساعتی یوسف رخی. هم چون. قمر

        دل ترا در کوی اهل دل کشد

        تن تو را در حبس آب گل کشد

        هین غذای دل بده از هم دلی

        رو بجوی اقبال را از مقبلی

        آب گل خواهد در دریا رود

        گل گرفت پای آب را می کشد

        گر رهاند پای خود را از دست گل

        گل بماند خشک و او شد مستقل

        آب ما محبوس گل مندست هین

        بحر رحمت جذب کن مارا از طین

        سلام این شعر زیبا از حضرت مولا نا

        بس می گوید شیرین از حال ما

        کی شود ما از گل برمانیم جان

        سوی در یا رقس کنان چون موجها

        ما چه محبوس مانده ایم در نفس خیش
        بحر رحمت جذب کن مارا از طین

        کاش یر آن شتابیم تا نگردد در ما درشت

        چو در وجود ما می گردد تا به کشت
        و از فریدون مشیری

        هر که گرش را بیندازد به خاک

        رقته رفته می شود انسان پاک
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        جمعه ۲۸ آبان ۱۴۰۰ ۲۳:۲۳
        بسیار ممنونم از شما خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4