بسمه اللطیف
چامک ها
(شماره ۱)
گویی هزاران سال
با تو بودم
در چند ثانیه ای
که بوسیدمت..
It seems that
I have been with you for thousands of years
in the matter of our few-seconds kissing.
پنجم مهر ۱۴۰۰
***********
(شماره۲)
پر شده ام
از دلشوره
در لحظه آشناییت
I am
full of anxiety
in terms of
your acquaintance
هجدهم مهر ۱۴۰۰
هم مهر ۱۴۰۰
********
(شماره ۳)
بیرون جهیدم
از تنگ زندگی
کجایی
ای ژرفای اقیانوس عشق؟
I leaped out of my life's fishbowl
O' deep Oceans of Love
where are you?
شهریور ۱۴۰۰
******
(شماره ۴)
خاموش شدی
همچون ستارگان کم نور سحرگاهان
که در طلیعه خورشید
اندک اندک ناپدید می شوند
You went out
like the stars at the twilight time
that fade out and disappear in the outbreak of the Sun.
بیست وهفتم شهریور ۱۴۰۰
******************
( شماره ۵)
چهره ات در هم ریخت
همانند عکس ماه
در درون برکه
که سنگی بر آن افتد..
Your face is upset
like the reflection of the moon on the spring that is rippled by a stone thrown
بیست ونهم شهریور ۱۴۰۰
***********
( شماره ۶)
لبانت
دریایی از انگببین است
که از غرق شدن در آن
گریزی نیست..
بیست و ششم شهریور ۱۴۰۰
******
(شماره ۷)
زیبایی خزان
در مهربانی پرندگانی است
که در منظره مه آلود باغ
به پرواز در می آیند.
The beauty of autumn
is in the romance of the birds
that are flying in the haze of the landscape of the garden.
بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۰
***********
(شماره ۸)
برایت آغوش گشوده ام
همچون آسمان سحرگاهان
که منتظر معجزه خورشید است..
I have opened my arms for you
like the twilight sky
that is awaiting for the miracle of the Sun..
پنجم مهر ۱۴۰۰
*******
(شماره ۹ )
باران اشک سیل شد
و خاکستر دلم را برد
دیگر ققنوسی زاده نخواهد شد..
The precipitating tears turned into a torrent
and washed away the ashes of my heart;
Do not expect the birth of a Phoniex ..
پنجم مهر ۱۴۰۰
********
(شماره ۱۰ )
دیگر صبری بر درد نیست
تردیدی نکن؛
بغضم به زودی گریه خواهد شد..
No more patience on my pains,
Do not doubt
That I will burst in tears
very soon..
پنجم مهر ۱۴۰۰
*******
(شماره ۱۱ )
جمعه
روز غرق شدن من است
در اقیانوس آغوشت
Friday
is the day of getting drown
in the ocean of your embrace..
هشتم مهر ۱۴۰۰
*********
(شماره ۱۲ )
تو را می بینم که
گم شده ای در باورهای ابرآلودت
و هیچ چیز را نمی بینی..
I see you lost
in your cloudy beliefs,
in total blindness..
هشتم مهر ۱۴۰۰
*******
(شماره ۱۳ )
آمدی و رفتی
مانند لکه ابری که
اندکی روی خورشید را پوشاند
You have come and left
like a spotting cloud
that covered the Sun for a little while..
هشتم مهر ۱۴۰۰
*******************
(شماره ۱۴)
دلم به گلی
که بر طره گیسویت نشسته،
رشک برد.
My heart
envied the flower that
is placed on the lock of your hair.
هشتم مهر ۱۴۰۰
********
(شماره ۱۵ )
اهل چای نیستم؛
اما در لحظه ای سبز
نقلی به دهان می نهم
و به بهانه چای کنارت می نشینم
I do'nt like tea
but in a green moment
I put a piece of candy in my mouth
and I sit with you for drinking tea.
نهم مهر ۱۴۰۰
*******************
(شماره ۱۶ )
نگاهم پر از تو است
و من مالامال از این نگاهم.
My looks are filled with you,
and I am full of this look
یازدهم مهر ۱۴۰۰
***************
(شماره ۱۷ )
دوست داشتنت
به گذشته پیوست
تمام..
Loving you
was done
in the past tense
period..
هشتم مهر ۱۴۰۰
***************
(شماره ۱۸)
جمعه ها
اوج می گیرم
در آسمان بوسه ات..
In Fridays
I soar
in the heavens
of your kisses.
شانزدهم مهر ۱۴۰۰
***********
(شماره ۱۹)
نگاهت
کلان داده ای است
که حافظه ام را
به چالش کشیده..
Your soar
is the Big Data
that has challenged
my memory..
شانزدهم مهر ۱۴۰۰
***************
(شماره ۲۰)
چشمانت
دریایی است شور انگیز
که من در آن غرق می شوم..
Your eyes are a saline ocean,
in which I immerse myself..
بیست و سوم شهریور ۱۴۰۰
دفتر شعر روزگاران
بسیار زیبا و جالب بود ند
طولانی