جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر علی کشاورز قدیمی
آخرین اشعار ناب علی کشاورز قدیمی
|
یکی بود
هیچ نبود
در خیابانی که
دختران زرین آفتاب
سهم زیستن دوباره را به یغما می برند
مرده ای زنده
شاید زنده ای مرده
باورم نیست
با تو می شود بیشتر غصه خورد
آن سو دخترکی زیبا
درون سطل های زباله
حجمی از گرسنگی را یر دوشهای سنگین خود می کشد
اما ...
تو چه عاشقانه سیری
تا ارابه خدایان را یکجا به غارت ببری
در سکوتی مبهم
فاصله ها کوتاه می شوند
از دل سخت ترین واژه ها
با خود می گریم
تا آواز مردنم را از دورها بشنوی
که چگونه دل انگیزترین موجود
به شیرابه های لجن و کثافت می لغزد
ای تهی شده
تو همه ای
ما هیچ
|
نقدها و نظرات
|
سپاسگزار استاد استکی عزیز | |
|
سپاسگزار استاد مرادی بزرگوار | |
|
درود بر بانوی گرامی و فرهیخته - سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود
دستمریزاد