به شعر ناب و این یاران عارف
غزل گویند همه از بانگ هاتف
به دل دارند همه عشق الهی
از این رو می سرایند از جدایی
همه بیدل . همه عاشق . غزل گو
به دل معبودشان باشد فقط او
ادب را با هنر در هم تنیدند
ز یکدیگر به جز خوبی ندیدند
همه اشعارشان دلچسب و زیبا
اگر گویند ز دل . باشد فریبا
بود معنا گرا اشعار سوری
ز دل گوید سخن . سمانه نوری
چو بیدل سید خوانساری ما
بود عزمش همی بیداری ما
و باقر صادقی استاد شاعر
در اخلاق و هنر یک فرد نادر
طلا را طلعت شعرش فراهم
منور می کند دلها . مرا هم
سمانه هروی تا می سرایید
ز دیوان هنر معنا در آید
تخلص آسمان دارد سمیرا
به هر سبکی سراید وه ! چه زیبا
چو می گوید منوچهری ترانه
دل هر عاشقی گیرد بهانه
بود فخر زلال کشور ما
عزیز قلب ما . پیوسته دادا
چهارتنگی نظرهایش دقیق است
همه اشعار او خوب و عمیق است
تو فانوس رهت باشد علی جان
خداوند کریم و علم و ایمان
امین افشاری است فردی هنرمند
بود یار و مددکارش خداوند
قلم را طاقت در گران نیست
نوشتم نام برخی را من از لیست
در اینجا چون نشد جا نام یاران
ادامه دارد این . با عزم سبحان
به یاری خدا این شعر در چند نوبت تکمیل خواهد شد