پاییز

سلام به همه عزیزان
چارپاره ای از بانو افسانه احمدی( پونه) با نام پائیز روبروی ماست
در وزن
مستفعلن مستفعلن فعلن
جای خرسندی دارد که ایشان از بدو ورود به سایت محترم گزینه ی نقد را فعال کرده اند، و بنده نیز به جهت خوشامد گویی بر روی شعر ایشان نظری با رنگ سبز مینویسم که در واقع هدف اول این نظر همان دیده شدن بیشتر شعر است.
نوع روایت شعر امروزی و خوش فهم است و خواننده را دچار مشکل ِ گیرایی و ادراک نمیکند.
هرچند در برخی مصرع ها که شاید تعدادشان به دو مصرع هم نرسد صفاتی وجود دارد که احتمالا در برداشت معنا ،مخاطب را وادار به گزینش معنای سلیقه ایه خود میکند
مانند
این رفت و آمدهای " بی تردید"
وجود بی تردید ممکن است کمی تا قسمتی خواننده را دچار مشکل برداشت مفهوم کند.
اگر در همین مصرع آمدنی در کار نبود و فقط صحبت از رفتن بود وجود صفت " بی تردید" ،آسان هضم تر بود منتها در همین مصرع نیز میتوان معنایی را استنباط کرد.
مثلا
عشاقی که هم در آشنایی مصمم هستند و هم در جدایی.مصداق همان عشق های آتشین که معمولا عمرشان به یک فصل هم نمیرسد و با همان حرارت که آشنایی رخ میدهد با همان حرارت هم نفرت و جدایی حادث میشود.
در برخی مصرع ها میشود به جای هجای کوتاه با جایگزینی کلماتی که ختم به هجای بلند میشود به روانی بیشتر وزن کمک کرد
مثلا
" خیره" شدم با چشم بارانی
زندان و " میله" شد نصیب من
در کلیت شعری منسجم و لطیف است.امضای زنانه به خوبی پای اثر خود نمایی میکند و به ما نوید میدهد در آینده اشعار زیبای دیگری از این بانوی بزرگوار خواهیم خواند.
اگر فقط بخواهم نظر شخصیَم را در مورد یک مصرع از شعر بگویم که تغییر آن برایم خوشایند تر از اکنونش باشد باید به مصرع
داغی چپ ِ سینه هویدا شد
اشاره کنم
هرچند شاعر در این مصرع تصویری تازه و بکرتر ارائه داده منتها بنظر شخصی بنده در ارائه ی آهنگین و روان مفهوم مد نظرش موفقیت کامل را کسب نکرده است که دلیلش هم وجود کلمه ی ( چپ ِ) است.
منتظر اشعار بعدی شما هستیم🌺🙏