عجب حال و هوایی داره شعبه
رئیس با صفایی داره شعبه
کنار هر کدوم کارمندان
همیشه شور و حالی داره شعبه
بنازم به این کارمندان پر شور
که هر روزی یکیشون میشه مامور
سر تعویض شیفت ، حکم میشه امضاء
سحر جاشو میدن ، به امپراطور
نماینده هاش خیلی با شعوره
نمک داره ماشاالله شوره شوره
و گاهی مثل لات چاله میدون
طرف دار چماق و حرف زوره
یکی با مهربونی واسه صدور
حواله میده شیرینی خشک و تر
یکی هم شعر های بی سر و پا
واسه همکاران میخونه از بر
سبد های پر از گل را مدیران
نثار و تقدیم میکنند ، به کارمندان
که با مهر و صفا ، عشق و محبت
شود روزی گلستان جمع آنان
همه مدیران چون شیر هستن
ز هر شعبه ایران سر هستن
ولی هنگام جذب و تیم داری
به فکر کارمزد عالی هستن
شنیدم تازگی ها این مدیران
نوشتن نامه ای خوش خط و زیبا
ادب می ریزه از هر سطر نامه اش
خجل فرموده روی بعضی ها را
امیدوارم در این اوضاع و احوال
که هر کاری شده باری به هر حال
شود یک دست و یک دل شعبه ما
هماهنگ شه دلهامون با خوشی ها
شاعر : حامد قزل آبادی (حامدیا)
طنز شیرین و زیبا بود