چهارشنبه ۱۷ بهمن
هزار خورشید تابان شعری از محسن نظرپور
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۲ دی ۱۳۸۹ ۱۹:۱۹ شماره ثبت ۱۰۲۲
بازدید : ۸۴۸ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب محسن نظرپور
|
این شعر را بعد از خواندن کتاب زیبای «هزار خورشید تابان» اثر ماندگار
نویسنده خوب افغان خالد حسینی سرودم باشد که عزیزان این کتاب را خوانده و
با دردی که این مردم سالیان دراز است با آن دست به گریبان اند آشنا
شوند.به امید روزی که در همه جای این جهان هستی صلح و آزادی حکمفرما شود. تقدیم به مردم شریف افغانستان و خالد حسینی هزار خورشید تابان هزار خورشید تابان به شهرت گر بتابد نگیرد نور و گرما از این ظلم و سیاهی ز خون هر شهیدت هزاران لاله روئید به دامانت نشسته از این رنج و تباهی گهی در بند و آزاد گهی ویران و آباد مگر جز روی خندان از این دنیا چه خواهی؟ به «کابل»به«هراتت»به«قندهار»و«شریف» از این ویرانه هایت چه اشکی و چه آهی به خاک پر عذابت هزار شلاق بستند سوالم گوی پاسخ به جرم چه نواهی*؟ به میدان بود روزی همه مردان شهرت بر این پیکار خونین نه حتی یک سپاهی فلک هر چه بلا داشت به دامانت نشانده به زیر پای رنجور همیشه بوده چاهی اگر بر زیر پایت نمد بود است روزی قریب است وعده ی او ببینی تخت شاهی اگر مرثیه گویم بر این خاک شریفت زمستان رفتنی و به رویم رو سیاهی به امیدی نشینم که فردا را تو بینی صدای فجر آید که آغاز گشته راهی اگر شبهای شهرت همه تاریک و بی نور تو را من مژده گویم که روئیت گشته ماهی
........................................................................................................................................ نواهی : آنچه که در شرع ممنوع باشد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.