شنبه ۳ آذر
زندگی شعری از فرهاد معارفوند
از دفتر راز تنهای نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰ ۱۹:۴۷ شماره ثبت ۱۰۱۸۸۵
بازدید : ۱۵۸ | نظرات : ۱۸
|
آخرین اشعار ناب فرهاد معارفوند
|
زندگی سنگ است
که با چهره تو خوش نمایان شده است
هر شب جمعه با جرعه ابی گل لاله نمایان شده است
زندگی چهره است
و از عدسی چشمانت میبینی خیره به چهره است بگزار بنگرد شاید عاشق باشد
زندگی عشق است
عشقی با گلدان و درخت کاج
که به تو عیدی دادم و تو کُشتیش
زندگی مرگ است
در خانه ای که پنجره هایش رو به تاریکیست
گناه من چیست در خانه تو نور نیست
زندگی نور است
قصم به نور و روح خدا که به رحم باکره مریم تابید
و پسرش که نمرده بود امد
زندگی تجسم خدا در جسم انسان
با خون میخ الوار بخاطر بشر
و تو احمق که زنده را در میان مردگان میجوی
زندگی خون است
و رگهای پر خونی که بخاطر گناهان بشر قربانی شده است
زندگی گناه است
و با اب گناهان شما را بخشیدم
وتو تا خروس خون صبح سه بار مرا انکار کردی
زندگی اب است
و ان چشمی که از اشک پر شد و ان مشکی که از اب خالی
زندگی اشک است
و ان باران شبنم که از چشم سیاه پوش میریزد وانگار که عالم همه دیوانه ای دیوانه شدن
زندگی ان دیوانه ایست
که در دیوانه خانه نیست
زندگی خانه است
خانه ای پر از بوهای قشنگ
بوی عبای پدر بزرگ
عطر سجاده مادر بزرگ
عطر گل نرگس دم صبح
و یک فنجان چای
که با دستان مادرم داغ شده باشد
و با لبخند زیبای پدرم شیرین
زندگی زیبا است
و پر از شادی و گه گاهی غم سرک میکشد وُ میرود
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد خیلی زحمت میکشین خسته نباشبن | |
|
ممنون استاد | |
|
ممنون استاد لطف دارین و باز هم ممنون که فامیلی این بنده حقیر از شناسنامه ام درست تر نوشتین | |
|
ممنون | |
|
ممنون | |
|
سلام دوست عزیز مادرم مریز بود رفتم هویج بخرم که ابشو بگیرم میوه فروش گفت کیلوی ۲۰ هزار تومان بنده خیلی زرنگ باشم در مورد هویج بنویسم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
البته زندگی عطر سجاده ی خود انسان است نه فقط پدربزرگ و مادربزرگش