جمعه ۲ آذر
شب شعری از آرمان پرناک
از دفتر . نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۰ ۲۱:۰۷ شماره ثبت ۱۰۱۵۴۲
بازدید : ۲۶۸ | نظرات : ۱۸
|
آخرین اشعار ناب آرمان پرناک
|
از کوه تا مرداب
و
یک قایقِ بی گناه
و
بی خوابیِ من و ماه
اینگونه بود که ما شدیم.
می خواهم برای شب زدگان
پای بیدِ پشت مان
یادگاری بنویسم.
بنویسم:
شب از مرداب
شب از لاله
شب از اشک خوشش می آید
و
این یعنی مرگ ما.
بنویسم:
شب که بود و ما که بودیم.
بنویسم:
رازِ قایقِ در مرداب چیست؟
عهد بسته ام در این زمان
تا فانوس نفس می کشد،
پا به پای ماه
به پای کوه اشک بریزم.
شاید از اشکمان لاله ای رویید
شاید باد، بیدمان را دید
شاید مرداب تکانی خورد
و
شاید شبی، در خواب خندیدیم...
______________
آرمــــــــان پرناک
پ.ن:
(رازِ قایق در مرداب چیست؟)
|
|
نقدها و نظرات
|
درود فراوان بر جناب خوشروی عزیز از بزرگواریتان هر چقدر بگویم کم است بسیار سپاسگزارم شاد و تندرست باشید در پناه حق | |
|
سلام استاد عزیز سپاسگزارم تشریف آوردید سایه مهرتان مستدام | |
|
سلام بانو وفایی راد ارجمند زیبا نگاهید سپاسگزارم از شما | |
|
درود فراوان بر مهربانو زیبا نگاهید بسیار ممنونم زنده باشید | |
|
سلام بانو شعله ارجمند خیلی ممنون که خواندید شاد و سلامت باشید | |
|
درود بی پایان بر جناب راجی عزیز و گرانقدر واقعا جز اعلام شرمندگی چیزی ندارم بگویم بزرگواری فرمودید بی نهایت سپاسگزارم سلامت و برقرار باشید و حال و هوای دلتان همیشه بهاری | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیبا بود