سن گئدیرسن اوجالیر گویلره آهیم ، هارا پس.!؟
گؤزلریم تار گؤروروی نورِ نگاهیم، هارا پس ...!؟
اوره گیم بیر یوواسیز قوشدو قونوب پنجره وهَ
اومیدین قول قانادی ، اوچدی پناهیم ، هارا پس ..!؟
فاتیح اؤلدون منه کی قلبیمه فرمان وئرَسن
سِئومَئیرسن بو گِدانی ، اؤدو شاهیم ، هارا پس .. !؟
داها غارت إلییَر جیسمیمی سنسیز قؤجالیق
منی تنها بوراخیب بیرجه رفاهیم ، هارا پس ..!؟
گئجه نین ظولمتی چوخدور قالا آی سیز وفاسیز
إیلییبسن نه خیال ، دلبرهِ ماهیم ، هارا پس ?
#ترجمه 👇
تو میروی به آسمانها بلند است آهِ من، پس کجا !؟
چشمهایم تار می بینند ، نورِ نگاه من ، پس کجا .!؟
قلبم مثل پرنده ای بی لانه نشسته
لب پنجره ی تو
ای پر وبال امید ، ویران شد پناهِ من
، پس کجا !؟
فاتح من شدی که بر قلبم حکمرانی کنی
دوست نداری این گدا را شاهِ من ، پس کجا !؟
دیگر بعد از تو جسم من با پیری غارت می شود
من را تنها میگذاری ، تنها رفاهِ من ، پس کجا !؟
شبی که ماه نداشته باشد تاریکی اش زیاد است
پیش خود چه خیالی کرده ای دلبرِماهِ من ، پس کجا ?