سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      هِلِک وهِلِک

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۰ ۰۶:۱۳ شماره ثبت ۱۰۱۳۱۴
        بازدید : ۱۱۸   |    نظرات : ۱۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      هِلِک وهِلِک
       
      ‌هِلِک وهِلِک میروند ،
      ز جمعی راضی
      هِلِک وهِلِک میخزند ،
      به جای این عشقِ قشنگ وخوش ،
      به دنیای مجازی ،
      به مُشتی بازی
      مانده ام که چه میکنند فرداها ،
      به نزدِ قاضی ؟
      از آنهمه حال بد و،
      حالِ ماضی
      ازآنهمه رفتارکه ،
      پُرشده است زکینه ها و، حرص و آزی
      ازآنهمه رم کردن ،
      که بهرِ ایشان نداشته هیچ پازی
      همه گریزان ز خود و، ز دیگری ،
      با اسب تازی
      همانها که نِی را شکستند و همی ،
      جوگیر شدند به سازِ جازی
      همانها که حرفی نداشتند زعروج ،
      هیچگه و هیچ جا ، حرف خاصی
      همانها که طلایی خوشه های عمر را ،
      بدون استفاده ای ، زدند به داسی
      واقعاً دیوانه نبودند راستی راستی ؟
      دائم یه رهگذر به آن رهی شدند که ،
      نه انتهای خوشی داشت ،
      نه پُر تلألو و قشنگ ، آغازی
      آیا بهتر نبود ، همچون یه تسلیم ،
      به محضرِ آن خدای پُر شعورِعالم ،
      قدری تعبدی ، جهادی ، همسویی مینمودند
      عمر شریفی ،
      با قاعده طی میشد و،
      بعد هم ، یه پرواز،
      لولیده به نازی ؟
       
      بهمن بیدقی 1400/5/3
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      سه شنبه ۵ مرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۳۴
      درود اسیتاد عزیز
      بسیار زیبا و پر معنی است
      مبین مشکلات جامعه خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۵ مرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۳۸
      با سلام ودرود بیکران استاد بزرگوار
      سپاس بی پایان
      ایام به کام
      ارسال پاسخ
      شعله(مریم.هزارجریبی)
      سه شنبه ۵ مرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۴۱
      درود جناب بیدقی
      زیبا نگاشتید و موضوع جالبی رو انتخاب کردید
      برگ زندگیتان همیشه سبز خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۵ مرداد ۱۴۰۰ ۱۷:۳۲
      با سلام ودرود بیکران هنرمند بزرگوار
      سپاس بی پایان
      روزگارتان خوش
      ارسال پاسخ
      محسن ابراهیمی اصل (غریب)
      سه شنبه ۵ مرداد ۱۴۰۰ ۱۵:۵۲
      درود بر شما خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۵ مرداد ۱۴۰۰ ۱۷:۳۲
      با سلام ودرود بیکران هنرمند بزرگوار
      سپاس بی پایان
      روزگارتان خوش
      ارسال پاسخ
      بهرام معینی (داریان)
      سه شنبه ۵ مرداد ۱۴۰۰ ۱۵:۵۸
      درود های فراوان وارادتی بی پایان جناب بیدقی استاد و ادیب فاضل وگرانقدر
      بسیار شیوا وموزون و پر محتوا
      قلمتان مانا
      کامیاب وتندرست
      در پناه حق
      ایام بکام
      🌷🌷🌷🌷
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۵ مرداد ۱۴۰۰ ۱۷:۳۳
      با سلام ودرود بیکران استاد بزرگوار
      سپاس بی پایان
      ایام به کام
      درپناه حق
      ارسال پاسخ
      فاطمه سلطانی
      سه شنبه ۵ مرداد ۱۴۰۰ ۱۹:۴۸
      درود بر جناب بیدقی عزیز...🌺🌺🌺
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۵ مرداد ۱۴۰۰ ۲۰:۱۴
      با سلام و عرض احترام بزرگوار
      سپاسگزارم
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم
      میر حسین سعیدی

      دیوانه ترین لایق دیوانه ی عشقیم ااا هویی به دل دف شده دردانه ی عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3