دیدنیست

 باز باران میزند بر دل، هوایم دیدنیست
من پریشانم غبار چشم هایم دیدنیست
مثل طوفانی که در ارامش است 
لرزش و بغض صدایم دیدنیست 
خیره ام در بازی مستانه ی ابر بهار
خط به خط این نگاهم خواندنیست 
صبر کردم عمری ،بی شکایت سوختم
خم به ابرویم نیامد، حال و روزم دیدنیست
میرود عمرو در این بازی شوم روزگار
جنگ من با سرنوشتم دیدنیست 
شکوه کردم از زمانه، از خدایی که نبود
در میانه ناله هایم شکوه هایم دیدنیست
در سکوت چشمهایم قطره ای از این غزل
می چکد بر دفترم،اشک هایم دیدنیست
من بهاری بودم و فصل خزان از من گرفت
شاخ و برگم را کنون فصل خزانم دیدنیست 
در میان کوچه ها من منتظر جا مانده ام
مانده ام تنهاولی این انتظارهم دیدنیست
میسپارم من خودم رادست تلخ سرنوشت 
مثل یک دیوانه ای هستم که  حالم دیدنیست