پنجشنبه ۱۵ خرداد
زندگی باید ساخت شعری از
از دفتر دل نوشت فانوس نوع شعر
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۱ ۱۸:۱۸ شماره ثبت ۱۰۰۹۳
بازدید : ۸۶۷ | نظرات : ۳۳
|
|
این یه شعر به سبک ترانه از بنده حقیر
دست من خسته شد
از بس
با این قلم
نوشتم رو کاغذ
دردامو
لاقل تو گوش بده
این دیقه ها رو
تا بریم به آخر
تموم نشده حرفام
برپا
به عشق زندگی
می جنگیم،با سختیا و دردا
تو راهم سوز داره سرماست
زندگی رو باید ساخت
باید تاخت
به اسب زندگی
با سختی ها هم باید ساخت
یه برج ایفل
نا امیدی باید داد
به ماشین آشغالی
اونم سایت ناین
چون فانوس داره میگه راهو با فریاد
این شناسه منه (دکلمه)
من فانوسم
من همون دل سابموندم
که با خدا تنها موندم
من فریاد خاموشم
که با سکوت میگم
آخ جون مرگ
ولی مادر میگه جونه من
زندگی یعنی همون مرد
که جنگید ایران هنوز هست
خونش داره میشه حروم مرد
پس بگو
من به زندگی پا نمیدم
ولی دست میدم
تا شروع کنم زندگی رو دوباره
برم تو مشکلات و بشم ستاره
هه منو عقبگرد؟
دارم میشم گرم
کجا میری زندگی
تازه اومد مرد
با دستبند
میخوام دستگیرت کنم
منم ببر
آماده ی نبردم
رسیدیم به آخر باز
تو میری و من
تنها میشم باز
ولی داداش
من هستم بات
تو غمهات
تو دردات
من همرام
ههههه
بیخیالش
بخند داش
(((((((((((فانوس)))))))))))))
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.