سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        اصفهان

        شعری از

        صدرالدین انصاری زاده

        از دفتر 1400 نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۵ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۳۵ شماره ثبت ۱۰۰۶۱۱
          بازدید : ۱۹۸   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب صدرالدین انصاری زاده

        پنجره ای از دست هایت
        به دستم بده
        تو تکرار زیبایی های تمام منظره ها یی
        آبشارها را از شانه ات
        کناره بگیر
        ابری که از ساعدهای تو هر روز داستان تازه ای خیال بافی نمی کند
        به جراحی کدام پوست می خورد
        آه ای زیبایی
        در اتاق کدام آغوش
        بدبینی مرا به شکل آرزوها عمل خواهند کرد
        کجاست تالار بیمارستانی که به باغ و دریا می رسد
        با پیچ های دامنت به رهایی آدرس بده
        به گمشدگی
        در دره های سر به هوا
        و لیوان ریخته بر پیراهن
        بیش از آن گناهکار ام که داده گاه ها را در ورق هایم جا به جا نکنم
        تاجر باران ام
        عجیب نیست که از هر کالایی دید جنسی می خرم
        می فروشم به گل ها
        تا لزران در بادها تو را صدا کنند
        صدای لطافت را می شنوی؟!
        دوباره انگشت هایت را از مسیر بازو برقصان تا صبح
        زندگی
        بیش از یک بار با کسی ملاقات نمی کند
        اگر پلی هست که تو آن سویش نایستاده ای
        پس جهان
        نیمه های خودش را دوست ندارد
        اگر رودخانه ای هست که از موهای تو آب در آن نمی چکد
        پس من صندلی چشم هایم را برای چه دور تا دور دست های تو چیده ام؟!
        افسوس که شعر را نمی شود
        مثل النگویی از رعد و ابر
        در دست بچرخانی
        افسوس که شعر را نمی شود
        بر سلول های هوا حک کرد
        تا از تمام روزنه های جهان تو را ببوسند
        من آن قدر عاشق ام
        که وقتی اصفهان خواب چشم های مرا می بیند
        سی و سه پل
        به دنبال آینه و ابرو
        جلو تمام مغازه های چهار باغ می ایستد و
        مثل بچه های گمشده
        گریه می کند
        من آن قدر عاشق ام
        که تویی که غرق چشم های خودت نیستی
        باید این هواپیمای سقوط کرده را
        در اعماق  اقیانوس پیدا کنی
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۰ ۰۸:۱۹
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک
        بهنود کیمیائی
        چهارشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۰ ۰۸:۲۲
        درودها




        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        محمد علی رضاپور
        پنجشنبه ۱۷ تير ۱۴۰۰ ۱۲:۲۱
        پس جهان نیمه های خودش را دوست ندارد.
        خندانک
        لحظات تان به صفای سروش و غزل خندانک
        بهروز ابراهیمیان
        شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۰ ۰۵:۰۲
        درودهاشاعرگرانقدربسیارزیباسرودید خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3