سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      ایران،پاره تن من

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۰۶:۵۹ شماره ثبت ۱۰۰۴۳۸
        بازدید : ۲۲۰   |    نظرات : ۱۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      ایران ،  پاره تن من
       
      اینکه می بینی ، زره است در تن من
      چونکه ایران است یقین ، پاره تن من
       
      این زره پوشیده ام تا که دفاعم ،
      هرچه بیشتر،
      طولانی گردد
      ورنه همچون آن غلامِ کربلا
      ز عمد دگر به تن  نبود ، پیراهن من
       
      چون ز مرگ باکی ندارم
      کشورم ! نورِ دلم !
      تا که نخورَد تکان ،
      آب در دلِ تو
      آنچنان می جنگم در رزم
      دشمن یقین کند ، تیرآهنم من
       
      آنچنان یقین دارم ، به خداوندِ عزیزم
      که میدانم همه وسوسه ها را ،
      میرانَد از من
       
      روی ریل آنهمه ایمان نازَش، آنچنان افسارگسیخته
      این ترن را میرانم
      تا که دشمن شک کند، کلِ ماجرای این راه آهنم من
       
      فرصتی را من گذاشتم ،
      بهرِ کسب صد هنر
      فرصتی را من گذاشتم ،
      بهرِ کسبِ صد علم
      معذرت میخواهم ازخدای خوبم
      چونکه میدانم به میدان ، کمی دیر آمدم من
       
      ولی وقتی آمدم ، آنقدردست پاچه ،
      برای کسب آن رضای بودم
      همچو نیروی امداد ،
      با نهیب های بدون مکثِ آژیر آمدم من
       
      کیلومترها را دویدم یکریز با پای پیاده
      یک مسیری را ، با اسبانِ تاخته
      یک مسیری را هم ،
      با فیل آمدم من
       
      آنقدر سیه شدم به زیر نورآفتاب
      وقتی به میدان می رسیدم
      چهره ام را که درون آب دیدم
      گفتم با چهره ای چون قیر آمدم من
       
      درمیان رزم ،
      برآورده شد آرزوی من ، خدای را شُکر
      انگار بزم بود رزم
      شربت شیرینی زان شهادتِ ناب خوردم
      دگر روحم مکیده شد به آسمانی ازعشق
      اگر نمرده بودم و بازهم بودم
      برای صد دفاعِ دیگر از پاره تنم ایران
      بازهم ،
      می آمدم من
       
      بهمن بیدقی 1400/4/10
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۱۲ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۴۵
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و هنرمندانه
      زنده باید ایران
      زنده یادشهیدان خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۱۲ تير ۱۴۰۰ ۱۹:۵۴
      با سلام و عرض ارادت استاد گرانقدر
      بزرگوارید
      ممنونم از لطفتون
      سلامت و شاد باشید
      درپناه خدا
      ارسال پاسخ
      بهرام معینی (داریان)
      شنبه ۱۲ تير ۱۴۰۰ ۰۸:۱۳
      درود های فراوان وارادتی بی پایان جناب بیدقی ادیب فاضل وگرانقدر
      بسیار شیوا وموزون وسرشار از احساس وزیبایی
      قلمتان مانا
      مسرور ومستدام
      در پناه حق
      ایام بکام
      🌷🌷🌷🌷
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۱۲ تير ۱۴۰۰ ۱۰:۲۶
      با سلام و عرض ارادت استاد گرانقدر
      بزرگوارید
      ممنونم از لطفتون
      سلامت و شاد باشید
      درپناه خدا
      ارسال پاسخ
      بهنود کیمیائی
      شنبه ۱۲ تير ۱۴۰۰ ۱۴:۰۲
      درودها





      ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘



      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۱۲ تير ۱۴۰۰ ۱۴:۵۳
      با سلام و عرض ارادت بزرگوار
      سپاس
      ارسال پاسخ
      مجتبی شهنی
      شنبه ۱۲ تير ۱۴۰۰ ۲۱:۰۹
      درود بزرگوار
      بسیار
      عالی
      بود خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۱۲ تير ۱۴۰۰ ۲۱:۲۳
      با سلام و عرض ارادت آقای شهنی گرانقدر
      بزرگوارید
      ممنونم از لطفتون
      سلامت و شاد باشید
      درپناه خدا
      ارسال پاسخ
      قربانعلی فتحی  (تختی)
      يکشنبه ۱۳ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۳۱
      درود برشما

      بسیار عالی خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۱۳ تير ۱۴۰۰ ۰۶:۴۵
      با سلام و عرض ارادت آقای فتحی گرانقدر
      بزرگوارید
      ممنونم از لطفتون
      سلامت و شاد باشید
      درپناه خدا
      ارسال پاسخ
      ابوالفضل احمدی
      يکشنبه ۱۳ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۴۸
      سلام و درود آقای بیدقی بزرگوار
      قشنگ و با احساس بود
      یاد و خاطرشان گرامی


      سلامت و پیروز باشید
      🌻🌻
      🌻
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۱۳ تير ۱۴۰۰ ۲۳:۰۷
      با سلام و عرض ارادت آقای احمدی گرانقدر
      بزرگوارید
      ممنونم از لطفتون
      سلامت و شاد باشید
      درپناه خدا
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم
      میر حسین سعیدی

      دیوانه ترین لایق دیوانه ی عشقیم ااا هویی به دل دف شده دردانه ی عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2