سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      دم دمای صبح

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۸ تير ۱۴۰۰ ۰۶:۲۰ شماره ثبت ۱۰۰۳۵۹
        بازدید : ۱۳۳   |    نظرات : ۱۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      دم دمای صبح
       
      دم دمای صبح
      روی خط صبح
      با دمای صبح
       
      خروس و آواز
      گنجشک و پرواز
       
      سرصدا کنان
      جیک جیک کنان
      غافلانِ خواب ، بیدارکنان
       
      یه نماز خوب
      یه حس قریب
      یه لذت خوب
      یه اوجِ قریب
      یه پروازِ خوب
      نفس عمیق
      قشنگ و لذیذ
      یه عشق عمیق
       
      یه روح قوی
      یه جسم قوی
       
      میز و صبحانه
      همه ‌چیز نقد بود
      نسیه نبود
      بدون غَرَض
      بدونِ مَرَض
      بدونِ قرض
      یه نونِ تازه ، یه صبحانه
      کاملِ کامل ،
      یه دفترشعر، یه دونه خامه *
       
      من بودم و صبح
      با خدای صبح
       
      من چای خوردم
      او نگاهم کرد
      قربون صدقه اش ،
      رفتم و رفتم
      او نگاهم کرد
      من دعا کردم
      او نگاهم کرد
       
      نمی دیدمش
      من کور بودم
      او نور بودِش
      من ماهی بودم
      او تور بودِش
      ناجور بودم
      او جور بودِش
      من بی نمک
      او شور بودِش، او شوق بودِش
       
      گفتم تا ابد
      فقط خدا ، من تورو می خوام
      خدا فقط ، من تو رو دارم
      خنده ی دلم
      گفت خندیدِش
      گفتم تا ابد
      دوستت دارم
      اشکهای شادیم
      گفت خندیدِش
       
      قرآن رو دستم ،
      بوسیدمش
      کم نبود آخه ، حرف خدا بود
      دست خدا بود
      بوسیدمش
      حس خوبی بود
      حتی حس ام رُو ،
      بوسیدمش
       
      *خامه = قلم  
      بهمن بیدقی 1400/4/7
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      چهارشنبه ۹ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۵۶
      درود استاد عزیز
      دلنشین و زیباست
      امید بخش خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      چهارشنبه ۹ تير ۱۴۰۰ ۲۱:۲۶
      با سلام وعرض ادب استاد بزرگوار
      سپاسگزارم از لطف و محبت شما
      ارسال پاسخ
      بهنود کیمیائی
      چهارشنبه ۹ تير ۱۴۰۰ ۰۷:۱۵
      درودها




      ⚘⚘⚘⚘⚘⚘
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      چهارشنبه ۹ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۵۸
      با سلام وعرض ادب بزرگوار
      سپاسگزارم
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۹ تير ۱۴۰۰ ۰۸:۴۱
      دورود بی کران بر شما
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      چهارشنبه ۹ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۵۸
      با سلام وعرض ادب بزرگوار
      سپاسگزارم
      ارسال پاسخ
      محسن ابراهیمی اصل (غریب)
      چهارشنبه ۹ تير ۱۴۰۰ ۲۳:۴۵
      درود برشما خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۰۴:۵۳
      با سلام وعرض ادب بزرگوار
      سپاسگزارم
      ارسال پاسخ
      قربانعلی فتحی  (تختی)
      پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۰۸:۴۳
      درود برشما
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۱۰:۴۱
      با سلام وعرض ادب بزرگوار
      سپاسگزارم
      ارسال پاسخ
      بهرام معینی (داریان)
      پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۵۰
      درود های فراوان وارادتی بی پایان جناب بیدقی ادیب فرزانه گرانقدر
      بسیار موزون ودلنشین
      قلمتان مانا
      مسرور ومستدام
      در پناه حق
      ایام بکام
      🌷🌷🌷🌷
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۱۳:۱۳
      با سلام وعرض ادب استاد بزرگوار
      سپاسگزارم از لطف و محبت شما
      شاد باشید
      درپناه حق
      ارسال پاسخ
      مجتبی شهنی
      شنبه ۱۲ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۲۸
      درود بزرگوار
      بسیار
      عالی
      بود خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۱۲ تير ۱۴۰۰ ۰۵:۵۴
      با سلام وعرض ادب بزرگوار
      سپاسگزارم از لطف و محبت شما
      ارسال پاسخ
      چهارشنبه ۹ تير ۱۴۰۰ ۱۴:۱۶
      بسیار زیباست
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      چهارشنبه ۹ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۱۰
      با سلام وعرض ادب بزرگوار
      سپاسگزارم از لطف و محبت شما
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم
      میر حسین سعیدی

      دیوانه ترین لایق دیوانه ی عشقیم ااا هویی به دل دف شده دردانه ی عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      4