درود و ادب و احترام
پوزش بابت تاخیری که پیش آمد در جوابگوی شما
نقد شما را به دیده ی جان پذیرا هستم و نه تنها شما که همه ی عزیزانی که در نقد شعر دستی بر آتش دارند
اما قضیه ی این شعر
دنیای پریشان و پرتلاطم این روزگاران ما بی شباهت به دریا و یا اقیانوسی خروشان و مواج نیست و ما همگان ماهی هایی شناور در این امواج بی پایان و گاه مهلکیم
اگر بتوانیم خود را برهانیم که هیچ وگرنه یا اسیر توریم برای سور
ماهی کنایت از انسان دارد
ترسو ها از کشف و شهود اعماق دنیا پرهیز میکنند و دل خوش به کور سویی به سطح آب و یا ساحل که نشان از کوته بینی و عجز در انتخاب صحیح است گاه شکست می خورد می بینند آنها سرزمین موعود که ساحل یا سطح آب است واقعیت نداشت یا موفق می شوند خود را به آب مواج می رسانند یا اسیر مرگ و هلاکت می شوند
و به تاوان این جهل، خرافه، نادانی، انتخاب ناصواب، پیروی و تقلید کورکورانه (همانگونه که می دانید اکثریت جامعه انتخابات تقلیدی دارند) اسیر چنگ نابودی و فنا که اینجا با مرگ ماهی و ختم به سرخ شدن در ماهی تابه یا سیخ کباب که البته ماهی تابه را ذکر کردم که جناس و هم آوایی و واج آرایی شکل بگیر، می شوند. همان جهنمی که قرار است ما را بخاطر اعمال اشتباه و خطا در آن سوخته شویم
این سرانجام مایی که کورکورانه مقلد بودیم و ترسیدیم و که کشف و شهود دنیاهای دیگر نپرداختیم
شیرماهی نماد انسان های استوار، خود رهبر و مستقل که خطر مبارزه و شناسایی جهان های ناشناخته را دارند... جهان ناشناخته ی کف اقیانوس...
انتخاب کردند بر خلاف دیگران متفاوت باشند و مقلد نه
و...
کلمات و واژگانی انتخاب شده که پیوتد سطر ها حفظ شود و پیام شعر به مخاطب منتقل بشود
ضمیر مای بکار رفته نماینده افرادی خاص جامعه است که همسو و همراه موج رودخانه ی خروشان این ایام شنا نمی کنند نه من مورد نظر شما...
کنایاتی داشت شعرمشعرماما کباده کشی و کل کل کردن... به شخصه خاک پای همه ی انسان های آزاده و فرهیخته و مظلوم جهان هستم و خواهم ماند
از محضر دوستان جان و نازنینان یار پوزش می طلبم
قصد زیاده گویی نداشتم
خواستم به احترام شما عزیزان پاسخی داده باشم...