پیک بهار

افتاده به هر موی اسیری به کناری استاد 👏👏🌺🙏
بالاخره انتظار به سر رسید و چشم ما به غزلی از جناب حمید غرب گرامی روشن شد.و این قلمیست که تداعی کننده شعر قدیم است و برای من لذت بخش.باشد که بیش از این از قلمتان بخوانیم. بیتها و مصرع های به جان نشینِ زیادی در اثر هست که اشاره به یکی از آنها به گمانم کم لطفی به ماهیت اثر باشد🌺🌺🌺

درود جناب غرب
غزلی ناب و زیبا بود
در وصف انتظار
یا مهدی ادرکنی

درودها





⚘⚘⚘⚘⚘⚘

عرض ارادت ادیب گرانقدر
بسیار بسیار زیبا و دلنشین
عالی بود استاد بزرگوار
قلم زرینتون همیشه رقصان

چشمان سیاه تو مرا بادة ناب است
پرکن قدحم را که شود دفع خماری

میراث من از شب زدگان یکسره کفر است
با عشق شدم رهرو دینی که تو داری

بسیار زیبا و ناب
سلام و درود فراوان بر استاد ارجمندم
مثل همیشه عالی قلم زدید
دستمریزاد

درود
احسنت استادغرب
بسیار زیبا
الهی آمین

با عشق شدم رهرو دینی که تو داری

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود
فرهیخته ی گرانقدر،
لطفاً در صورتی که شعر پیشرو و مکتب ادبی نورگرایی را، می پسندید و آن را شایان گسترش می دانید،
با سرایش و نگارش در آن و یا هرطور که شایسته می دانید، در پربارتر شدن این شیوه و مکتب بومی ارجمند، مددکار باشید!
(توضيحات و نمونه های بیش تر در نوشته ها و سروده های بنده، قابل جستجوست)
نمونه هایی از شعر پیشرو در مکتب نورگرایی

1. در گونه ی سه گانی:

پشت آسمانخراش های انتهای شهر/
آنچه دلگشای هر سواره و پیاده ای ست/
کشتزار باصفای ساده ای ست.//


2. در گونه ی سروش:


والقرآن الحکیم/
بارش نور از هوای کریم/
پای رستاق و قلب پایتخت، مقیم/
در گلاب شهود.//

3- در گونه ی سه گلشن:

“آیینِ مهر از گلشن آموزیم!

جان را بیافروزیم!”

باید بپرسی حال شیدای غزل ها را

باید بدانی در مسائل، راه حل ها را

بی عشق ماندن، کار این دل های نازک نیست

زیرک نمی پرسد دوباره مُستدل ها را

با چتربازان، دوست دارم هم سفر باشم

تا بنگرم با چشم عاشق هم غزل ها را

تالاب ها از رقص باران، عکس می گیرند

نیلوفر آبی، غزلپرداز

در خاطر من ثبت رسمی کن محل ها را

بوسیدن چشمان عاشق، رسم خوبی بود

خود جمع می کرد از قبیله، مُبتذل ها را

این برج ها، معراجِ نادانیِّ فرعون اند

آخر! کلانشهرِ گُسَل! بشنو مَثَل ها را

“وقتی بَدَل ها را به دل، آرایه می سازی

عکس العمل ها را چرا محکوم می سازی؟!

حیف است اگر شعرِ تماشا را نپردازی.”

محمدعلی_رضاپور(مهدی)

سلام و ادب استاد نازنین
مشتاقانه منتظر قلم زرین تان بودم
بسیار چسبید و به قول بچه ها حض وافر بردیم
سپاس که هستید و می سرایید و می آموزانید
در پناه خدا باشید به مهر و سلامتی

اللهم عجل لولیک الفرج .....

از دیده گلابی به قدمهای تو ریزم
شایدکه بدین تحفه مرا در نظر آری

درود استاد غرب گرانمایه
زیبا سرودید
سعادت نداشتم مدتی از اثار زیبایتان بهره مند باشم خوشحالم هستم و اشعار زیبای شما نازنین استادان عزیز رو مطالعه میکنم
بمانید به مهر

تنها نه منم در خم زلف تو گرفتار
افتاده به هر موی اسیری به کناری
خوش باش که در دایرة بخت نیابی
خالصتر از این سکه ، محک خورده عیاری

درود بر شما جناب غرب ارجمند
چون همیشه زیبا قلمتان را نگاشته اید
ماندگار ونویسا این قلم
موفق باشید وپیروز

سلامی به گرمای تابستان و احترامی به بلندای آسمان
درود بر شما غزل سرای چیره دست و ادیب چه زیبا و با اقتدار واژگان را در تسخیر داری
لذت بردم
ولی جسارتا از برخی واژگان کهن و قدیمی نمیتوانم ارتباط بگیرم و شخصا از دوستان خواهش میکنم خیلی از واژگان قدیمی استفاده نکنند
اینجا هم استفاده از /ار / بجای /اگر/
طرفه بجای سمت و
دهر و عذاری زیبنده این شعر بینهایت زیبا نبود
با عرض پوزش فراوان

سلام ودرود جناب غرب عزیز و گرامی
بسیار عالی وزیبا و
جالب بود

هزاران درود بر جناب غرب بزرگوار
مثل همیشه
بسیار.
زیبا.
بود.

درودها برشما قلمتون مانا

سلام درودبرشما
بسیار زیبا قلم
زده اید

سلام و درود فراوان استاد عزیز
بسیار زیبا و دلنشین بود
قلمتان مانا

درودها

میراث من از شب زدگان یکسره کفر است
با عشق شدم رهرو دینی که تو داری

بسیار زیبا