سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 22 فروردين 1404
    13 شوال 1446
      Friday 11 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

        جمعه ۲۲ فروردين

        بیا به کاشی های آبی حوض سلام کنیم

        شعری از

        دانیال فریادی

        از دفتر نرگس های سوخته نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۲۴ شماره ثبت ۱۰۰۰۴۱
          بازدید : ۳۶۹   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر دانیال فریادی

        بیا به وسعت ابر های باران زا
        دخیل ببندیم
        بیا به کاشی های ابی حوض
        سلام کنیم
         
         
        به انجمن شاعران قدیم سرک کشیدم دیروز
        شاعره ای را دیدم
        برای قشنگی 
        از قافیه ها 
        حرف صواب را حذف می کرد!
         
        ستاره ای که پشت ابر پنهان شد
        شکل کودکی من بود
        کبوتری که روی تخم هایش خوابید
        شکل نیمه روشن ماه
         
        بیا به داغی ظهر تابستان سلام کنیم
        وخبر بگیریم
        از سایه ی آن تک درخت پیر
         
        من آز صدای
        حرکت عقربه های ساعت
        فهمیدم
        سکوت
        جایش گوشه اطاق نیست
         
        با تشکر دانیال فریادی
         
        با نظرات و نقد خویش راهگشا باشیم
        حر
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۱۹
        درود بزرگوار
        جالب و زیبا بود خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۳۲
        سلام استاد گرامی


        ممنون از لطف شما


        پاینده باشید و شاد


        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۵۳
        سلام دانیال عزیز خندانک
        عالی بود و باعث شد دوبار بخوانمش خندانک خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۳۳
        سلام دوست عزیز من



        ممنون از لطف شما


        سپاسگزارم


        شاد باشید

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سحر موسوی
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۸:۵۱
        درودها
        زیبا بود
        قلمتان سبز
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۳۴
        سلام بانو ی محترم


        ممنون از لطف شما خندانک خندانک

        پاینده باشید و شاد


        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ ۲۰:۵۰
        درود فراوان بزرگوار
        مثل همیشه
        بسیار زیبا
        بود 🌺🌷💐
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۳۵
        سلام دوست عزیز من



        ممنون از لطف شما


        پاینده باشید و شاد



        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک



        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ ۲۱:۱۷
        درود برشما
        بسیار عالی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۳۶
        سلام استاد گرامی


        ممنون از شما




        سپاسگزارم


        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        سید مرتضی سیدی

        معلمت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین به چین زلف تو آید به بتگری آموخت هزار بلبلِ دستانسرای عاشق را بباید از تو سخن گفتنِ دری آموخت برفت رونق بازار آفتاب و قمر از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت همه قبیله من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
        شاهزاده خانوم

        دل های ما به صحن حرم خوش نمی شود ااا ما هم چنان کبوتر بی آشیانه ایم
        محمد حسنی

        م گفته ها را شنیدیم ناگفته ها را در بغضی فرو بردیم دیدیم رسیدن ز گفته ها نمی آید
        شاهزاده خانوم

        درویش ها به فقر خیانت نمی کنند ااا ما دست های پوچ به یک هیچ قانعیم ااا بیت دوست داشتنی بود بازم نوشتم
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        قلبم چنانش می تپد کز پیرهن بیرون جهد ااا آیَد کنار قلب تو عشق و سلام ات بر دهد ااا بخشی از یک غزلم ااا سپاس بدروددد

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1