سه شنبه ۱۸ دی
سروش، سه گلشن، و شعر سبز
ارسال شده توسط محمدعلی رضاپور(مهدی) در تاریخ : دوشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ ۰۴:۱۷
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۶۱ | نظرات : ۴
|
|
سروش، سه گلشن، و شعر سبز(چندآهنگ)، قالب ها و در واقع،
سبک ها یا دستگاه هایی تازه و توانمند در سرایش پارسی اند و شایان ژرف اندیشیِ بیش تری در سرزمین های سرایش پارسی.
اشعاری در قالب شعری سروش
1- عمر، مانند ابر می گذرد/
بی مدارا و صبر می گذرد/
کسی از روی قبر می گذرد/
باز در فکر بازی فردا ست.//
2- راهِ راهب، دراز و جانکاه است/
کسی از راه بهتر آگاه است؟/
– تا خدا، راه، گاه، کوتاه است/
قدر یک شاخه گل، دو لب، لبخند.//
3- روزگاری که چرخِ دوّار است/
بر سرِ نیک و زشت، هشیار است/
داد آر است و یارِ دادار است/
یعنی آیینه دارِ کردار است/
و گواه.//
4- نیکی ات را زلال کن قدری/
حال دل، بی ملال کن قدری/
حال کن قدری/
شادمان باش!//
(سروش، قالبی تازه و توانمند در شعر پارسی و تا حدود زیادی جامع قالب های دوبیتی و رباعی و سه گانی وپلی ست میان شعر سنتی و نو)
سه گلشنی به نام حالِ آتشیِ دل
(آغازگر:)“در امتحانِ عشقِ تو، ماندیم نا تمام/
اما هنوز هم غزلی هست مست فام”//
(بدنه:) اما هنوز هم، نَفَسم آسمانیَ است/
چشمم بدون شُبهه، پر از مهربانی است/
شب ها به ماهتابِ تو، دستم نمی رسد/
اما نگو: جداییِ مان جاودانی است/
من: مشتریِّ چشمکِ نازِ ستاره ات/
شب های دل همیشه مقیم جوانی است/
در کهکشانِ رازِ تو پیداست گم شدَه م/
این چشم اشاره هات برایم نشانی است/
آشوبِ خوبِ حضرت محبوب را بگو:/
فهمیده ام که بینِ دو چشمش تبانی است/
خورشید بر تغزّلِ خود، رشک می بَرَد/
در انفجارِ دم به دمِ بی کرانی است/
این گونه، شادی و غمِ مستانِ روزگار/
مصداقِ بارزِ شُبَهاتِ زبانی است/
مثل مدار وقف طواف تو هستم و/
فرقِ فراق و وصل فقط واژگانی است//
(پایانبخش:)“
خوب است حالِ آتشیِ دل به لطفِ دوست.”///
(سه گلشن، قالبی ست با سه قسمت مشخص در خودِ قالب شعری به ترتیب: آغازگر، بدنه و پایان بخش – با حد اکثر امکان تنوع در هر بخش)
نمونه ای در شعر سبز یا چندآهنگ (میانه ی سپید و نیمایی ست؛ موزون تر و قافیه مند تر از سپید و چندآهنگ تر و دارای اوزان متنوع تری نسبت به نیمایی که با تغییر اوزان می تواند باعث انتقال از حسی به حس دیگر بشود):
سپید بود/
و زیستنش سبز/
و پروازش سرخ/
و در هنگامِ گلگون ِ آسمانی شدن /
آن میامی تن/
آشکار/
دلشکار/
می سرود و می نواخت/
شعرهای ماندگار/
تغزلِ خوشه های پربرکت ِ تبسم/
تبسمی آفتابارانی/
آن چنان که کشتزارها/
دوباره زیستن را/
شاعرشدند.//
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۹۸۳۴ در تاریخ دوشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۹ ۰۴:۱۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شاعر گرامی!
آیا نمی خواهید در قالب سه گلشن، اشعاری بسرایید تا در راه شناساندن این قالب تازه ی توانمند،
مددکار باشید؟
سه گلشن:
تنها قالب در شعرفارسی با هر سه بخش آغازگر، بدنه و پایانبخش در خودِ قالب(توجه بفرمایید:
در خودِ قالب)
سپاس