سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 3 ارديبهشت 1404
  • روز ملي كارآفريني
  • روز بزرگداشت شيخ بهايي
25 شوال 1446
  • شهادت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام، 148 هـ ق
Wednesday 23 Apr 2025

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

    چهارشنبه ۳ ارديبهشت

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    سیر و سفر در ادبیات
    ارسال شده توسط

    علی برهانی(ودود)

    در تاریخ : يکشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۸ ۰۴:۵۳
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۱۶ | نظرات : ۰

    یاودود   
    موضوع:سفر با دوچرخه 
    یکی از شاعرانه ترین نوع سفر , سفر با دوچرخه است . 
    از انجایی که شاعر جماعت به پدیده ها و.جریانات مختلف زندگی از زاویه ی متفاوتی نگاه میکند و این نوع نگاه نیازمند صبر و اهستگیست , این نوع سفر برای شاعران عزیز پیشنهاد میشود . البته این نوع از سفر سختی های مخصوص خودش را دارد ولی سختی هایش هم شاعرانه و زیباست . زندگی در چادر و گیر افتادن در باد و بارون و حتی فرار کردن از دست سگ های گله , کلی ادرونالین خون را بالا میبرد . خوشبختانه در کشوری امن و چهارفصل زندگی میکنیم که نیاز ما را برای دیدن جاهای دیدنی براورده میکند . از همین فردا تصمیم بگیر که یک دوچرخه داشته باشی . بعد روی دوچرخه ات نامی بگزار . دوچرخه ی من خودش قبلا نام داشت که خریدمش . اورلود مدل پرستو . طولانی ترین مصافتی که با پرستو رکاب زدم , فکر کنم پنجاه کیلومتر بوده که در زمان دوساعت و ده دقیقه به مقصد منو رسانده . مقصد هم انجمن شاعران جوان بود . هر هفته میرفتم انجمن و تو راه کلی سوژه ی شاعرانه به ذهنم میخورد . یادش بخیر . ای کاش میشد سفر اخرت را هم با دوچرخه پیمود . چند ماه پیش میخاستم با پرستو بزنم به جاده و تمام تجهیزات سفر رو از قبل خریده بودم ولی پرستو دلش به رفتن نبود . اول که بلبرینگ خراب کرد بعد از تعمیر بلبیرینگاش فهمیدم تایر عقبش پنچر و پکره . براش تیوپ نو خریدم تا مثل دسته گل بندازم دور گردنش ولی باز پنچر و پژمرده میکرد تیوپ جدیدشو . رفتم تیپ و تایر رو کلا عوض کردم که ترمز هاش میخاست من به سمت تهران نرم . خوب منم که نمیتونستم بی اعتنا باشم به نظر تنها همسفرم . برای همین قید رفتن به اون سمت رو زدم . چند وقتیه با هم قهریم . اینبار سفر و مقصد جدیدی در راهه , باید ازش حلالیت بطلبم  
     

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۹۳۸۳ در تاریخ يکشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۸ ۰۴:۵۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1