سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 11 آذر 1403
  • شهادت ميرزا كوچك خان جنگلي، 1300 هـ ش
1 جمادى الثانية 1446
    Sunday 1 Dec 2024
    • روز جهاني مبارزه با ايدز
    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    يکشنبه ۱۱ آذر

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    داستانک:امپراتور/ابوالقاسم کریمی
    ارسال شده توسط

    ابوالقاسم کریمی

    در تاریخ : سه شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۸ ۰۳:۴۶
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۷۰ | نظرات : ۱

    ساعتی بعد از آنکه فرمان جنگ را صادر کردم
    فرزند خردسالم پیشم آمد و بدون مقدمه پرسید:
    "پدر ما چرا همش در حال جنگیدن هستیم"
    هر چند خشمگین شدم از اینکه بدون هماهنگی قبلی فرزندم  به داخل مقر فرماندهی هدایت شده بود... 
    اما بعد از مکسی کوتاه پاسخ دادم
    "چون کشورمان زنده بماند"
    فرزندم گفت:
    کشور ما با کشتن انسانهای بی گناه سرزمین های دیگر ، زنده میماند؟
    همینکه خاستم چیزی بگویم
    فرزندم ادامه داد:
    "زمین به دست آدمهایی مثل تو ، نابود خواهد شد"
    این جمله را  فریاد  زد
    وَ بدون خداحافظی رفت.
     
    ****
    نویسند:ابوالقاسم کریمی
    8 خرداد 1398

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۹۳۷۰ در تاریخ سه شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۸ ۰۳:۴۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    محمد باقر انصاری دزفولی
    پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۸ ۱۵:۴۸
    هزاران درود برشما
    ادیب بزرگوار
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    میر حسین سعیدی

    نای خاموش لبانت این دلم را تازه کرد ااا عاشق بی ادعا را صاحب آوازه کرد
    شاهزاده خانوم

    یک وجب از پنجره پرواز کن ااا گوش مرا معرکه ی راز کن
    نادر امینی (امین)

    توبودی دردل شب ناله کردی این دل وامانده را بیچاره کردی اااا به کنج خلوتی رفتی وباغم خانه کردی ااا ندیدی عاشقت درمانده شد از آه شبگیر وتولیکن اااا به شب را تا سحر بردر غمخانه ات داغ دلم را تازه کردی ااا دردلم دلشوره افتاد لیلی ام از بس فغان کرد جان بداددر گوشه میخانه من اااا هاتف آمد دادم ندا غمگین مباش می خور که لیلی عاقبت دیوانه کردی اا عقل در ره پیرطریقت پای لنگان است اااا لیلی ومجنون را تا ابد برسر جام قدح بشکسته ای درمانده کردی ااا عاقبت عشق وخرد درمرز مجنون با رخ لیلی بهم پیون خورند اااا آنگه که مجنون چون اسیر گیسوی لیلی شد و آن خانگه ویرانه کردی
    شهرام بذلی

    در دل تنگ ما بسی روزنه ی خیال نیست اااا شوق تو دارد این دلم عشق که وصف حال نیست
    افسانه نجفی

    ت ااا میان من و تو ااا همیشه ما ااا می لنگید

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1