بخش دوم:
هیچ چیزی ثابت وپایدار نیست :بغییر از پرودگار جهان هستی
وقتی ما از تغییر، دگرگونی ، شدن، تکامل و عدم تکامل (انقراض)، تکاثف، فساد و اضمحلال صحبت میکنیم ماده بیجان و خاندار در مد نظرمان هستند.
حال این پرسش برای ما مطرح میگردد: این پرودگار جهان هستی که ثابت و پایدار نسبت به کائنات مادی است از چه چیزی تشکیل شده که از ازل تا ابد
به صورت جمود نعشی و بدون نیاز به تغییر و تکامل میباشد؟
ذات همچنین پرودگار جهان هستی از چیست ـ؟
۱ - پاسخ فلسفه:
خدا از هیج آمده است و از هیج ، همه چیزها را آفریده است. بنابراین مثلث هیج: هیج - خدا از هیج - همه چیزها از هیج!
این هیج چیست؟ مختصات جغرافیائی هیج در فضا در کجاست؟ با کدام روش علمی وجود هیج قابل اثبات است که به منزله مادر و پدر خداوند هستی است , بوده باشد؟
در این باره یک ضرب المثل منطقی آلمانی هست: Vom Nichts kommt Nichts از هیج ،چیزی هم به وجود نمیاید.
- ذات خدا در ادیان جهان و در ادیان مثلث سامی (یهودیت، مسیحیت، اسلام)
از ۳۴ هزار پیش تا به امروز یعنی از ورود انسان از طبیعت به جامعه ، هزاران خدایان آمده اند، مرده اند و رفته اند که همه آنها زائیده تخیل خود انسانها بوده اند.
بحث در مورد ذات همه این خدایان به قدری متضاد است که بحث در اینجا به نتیجه نخواهد رسید و اگر ما فقط ذات خدا را در ادیان مثلث سامی مورد بررسی و تحلیل قرار بدهیم به قدری اطلاعات متضاد هستند که قضاوت در مورد آنها به عهده خود علاقمندان قرار داده میشود تا هر کسی بتواند در چهارچوب آگاهی، هوشمندی و توانمندی خودش به پرسشهای احتمالی پاسخ مناسبی را پیدا بکند.
ولی بایستی در همینجا به این نکته توجه داشته باشیم اگر خدائی توانسته باشد اینهمه کائنات را خلق بکند و از هیج هم آمده باشد، این خدا را چه کسی خلق کرده است؟
ادامه دارد...
بخش اول:
موضوع جالبی را مورد بحث قرار داده اید تا ما شاعران خودمان را درگیر تفکر و بحث دیالکتیکی بکنیم که برای درک طبیعت، هستی، خودمان، جامعه و کلیه مناسبات اجتماعی به منزله ضرورت و درون بینی در ضرورت لازم و ملزوم همدیگر هستند.
هر تفکری از نظر کمی و کیفی دیالکتیکی نیست اگر فقط به تغییر سطحی، در موجودات جاندار و بیجان، حرکت، زمان، مکان، سکون و اضداد و نقایض به طور سطحی بپردازد.
هزاران سال قبل از مولوی، مایاها، چینیها، هندیها، مصرییها ، یونانیها و ایرانیان با همچنین موضوعاتی مشغول بوده اند و با تبادلات فرهنگی از همدیگر باخبر بوده اند.
درگیری با همچنین موضوعاتی، نیازمند بررسیهای تطبیقی در سطح جهانی است تا این که بتوانیم پاسخهای لازم را به دست بیاوریم.
شما ادعا میکنید:
۱ - هیچ چیزی ثابت و برجای نیست.
آیا خانه ای که شما در آن زندگی میکنید، به سوی سایر همسایگان نقل مکان کرده است ؟
آیا خرابه های پرسپولیس از ۲۵۷۵ سال پیش تا به حال حاضر تغییر مکان کرده است؟
آیا جایگاه کره ماه از ۴،۶ میلیارد سال پیش تا به حال و فاصله آن نسبت به زمین در سیستم منظومه شمسی عوض شده است؟ اگر ماه از ما بیشتر فاصله می گرفت در آن صورت جذر و مدی در زمین ایجاد نمی شد و اقیانوسها و دریاههایمان علی رغم حرکت خود زمین، از حرکت می افتادند و فاسد می شدند و ما بر روی سرمان راه می رفتیم و گیاهان به طرف مرکز زمین رشد می کردند (حرکت گئوتاکتیکی).
۲ ـ هیچ چیزی ثابت وپایدار نیست.
مگر ماهیت کمی و کیفی الکترونها، پروتونها ، نویترونها ، آتمها (اتمها) از سیزده و نیم میلیارد سال قبل تا به امروز ثابت و پایدار نیستند در غیر این صورت الان از کره زمین خبری نبود.
آیا ما وسیله ای برای ثبت و سنجش تغییرات مداوم در ماده بیجان را داریم تا آن را تشخیص بدهیم که آهن در طول ۵۰ میلیون سال چه تغییراتی را کرده است؟
پایداری در ماده بیجان قابل اثبات است ولی پایداری ابدی وجود ندارد. شما اسانس سرکه را در نظر بگیرید که به طور نامحدود پایدار است و خواص خودش را هم از دست نمی دهد.
۳ - همه چیز روش تغییر را سیر میکند بسوی کمال:
این درست نیست . مسیر تغییر مدام به سوی کمال نیست. در ماده جاندار مسیر تغییر به سوی تکاثف، فساد و اضمحلال است.
علاوه بر این تغییر در افکار و عملکرد یک جامعه و ملت همیشه به سوی کمال نیست، اکثر جوامع بعد از انقلابات به سوی ارتجاع، دیکتاتوری، فاشیزم و غیره می روند.
ادامه دارد ...