يکشنبه ۲ دی
گرد آوری ابیات ناب از اشعار حافظ بخش دوم/ابوالقاسم کریمی
ارسال شده توسط ابوالقاسم کریمی در تاریخ : پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۷ ۱۱:۲۷
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۷۸ | نظرات : ۲
|
|
گرد آوری اشعار:
نکته های مهم
1_در هنگام مطالعه ی شعر تلاش خواهم کرد ناب ترین ابیات را انتخاب کنم.
2_سعی خواهد شد ابیاتی که پند و اندرزی در آن وجود دارد گرد آوری شود.
3_ابیاتی که صرفا معنا و مفهوم عشق دنیایی دارد، جمع آوری نخواهد شد.
گردآوری ابیات ناب/اشعارحافظ/بخش دوم
................................................................................................................................................
1
ما آبروی فقر و قناعت نمیبریم
با پادشه بگو که روزی مقدر است
2
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که میشنوم نامکرر است
3
حافظا ترک جهان گفتن طریق خوش دلی ست
تا نپنداری که احوال جهان داران خوش است
4
فقیه مُدرس دی مست بود و فتوا داد
که می حرام ولی به ز مال اوقاف است
5
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صراحی می ناب و سفینه ی غزل است
6
نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
ملالت علما هم ز علم بی عمل است
7
به چشم عقل در این رهگذار پرآشوب
جهان و کار جهان بی ثبات و بی محل است
8
ورای طلاعت دیوانگان ز ما مطلب
که شیخ مذهب ما عاقلی گنه دانست
9
چگونه شاد شود اندرون غمگینم
به اختیار؟؟؟ که از اختیار بیرون است
10
اگر چه دوست به چیزی نمیخرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
11
زلف او دام است و خالش دانه ی آن دام و من
بر امید دانه ای افتاده ام در دام دوست
12
پیوند عمر بسته به مویی ست هشدار
غمخوار خویش باش غم روزگار چیست
13
سهو و خطای بنده چو گیرند اعتبار
معنای عفو و رحمت آموزگار چیست
14
قلندران حقیقت به نیم جو نخرند
قبای اطلس آن کس که از هنر عاریست
15
در صومعه ی زاهد و در خلوت صوفی
جز گوشه ی ابروی تو محراب دعا نیست
16
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
17
چیست این سقف بلند ساده ی بسیار نقش؟؟
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
18
این چه استغناست یارب وین چه قادرحکمت است
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
19
بر درِ میخانه رفتن کار یک رنگان بُود
خود فروشان را به کوی می فروشان راه نیست
20
بنده ی پیر خراباتم که لطفش دایم است
ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
21
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بُود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
22
فرصت شمر طریقه ی رندی که این طریق
چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست
23
دولت آن است که بی خون ِ دل آید به کنار
ورنه با سعی و عمل باغِ جنان این همه نیست
24
پنج روزی که در این مرحله مهلت داری
خوش بیاسای زمانی، که زمان این همه نیست
25
بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی
فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست
26
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
27
به می عمارت دل کن که این جهان خراب
بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت
28
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
29
من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت
30
نا امیدم مکن از سابقه ی لطف ازل
توپس پرده چه دانی که چه خوب است وچه زشت
گرد آوری و تایپ:ابوالقاسم کریمی(فرزندزمین)
سه شنبه 10 مهر 1397
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۸۸۹۸ در تاریخ پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۷ ۱۱:۲۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
چوقسمت ازلی بی حضور ما کردند
گر اندکی نه به وفق رضاست خُرده مگیر
حضرت حافظ