دوشنبه ۲۸ آبان
بومرنگ
ارسال شده توسط علی احمدی (حادثه) در تاریخ : پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۶ ۱۲:۰۷
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۴۶۸ | نظرات : ۸
|
|
اتفاقی مکرر و راهکاری ساده و ابتدایی را نظاره میکنیم و با اینکه جواب را به شفافی کریستال میبینیم و میدانیم هرگز به کار نمی بندیم ...منظورم آن قسمت مکرر از زندگی است که با این سوال روبرو میشویم: من که نیت خیر ...عمل صالح...و اقدام درست دارم و از همه مهمتر با اعتقاد خودم انرژی درست را تقاضا میکنم یا توکل یا دعا یا مدیتیشن پس چرا؟؟؟ چرا گره ؟؟؟چرا درست نمیشود؟؟؟ و سوالاتی از این دست که معروف ترین آن این است خدایا از ته دل خواستم دعا کردم درستی پیشه نمودم پس چرا حاجتم روا نمیشود؟؟؟؟ طبعا همه پاسخ را به نوعی میدانیم و عجیب آنکه در تجمیع توضیح مشکل داریم یا شاید نسیان کار خود را میکند......مدت مدیدی یافتن یک جواب علمی و درست و شسته رفته ذهن مرا مشغول نمود تا روزی در یک پارک تفریحی قدم میزدم و دو جوان را مشغول بازی با بومرنگ دیدم ....جالب بود برای شما هم اتفاق افتاده که ناگاه مانند الهام گرفتن یک مثنوی از ذهنتان جواب میگذرد...دقیقا دریافتم آنچه میخواستم...ما انسان ها ناکام میمانیم چون با خلوص نیت میخواهیم و غافلیم که برای خود میخواهیم و هرگز انرژی نیک را به سوی دیگری سوق نمیدهیم تا با سرعتی بیشتر به سوی خودمان بازگردد...بومرنگ را هر چه با اشتیاق و سرعت بیشتر پرتاب میکردند با سرعتی زیاد تر به سوی آنها جذب میشد....این نتیجه منسجم من حقیر بود که خواستم با اساتید خودم مطرح نمایم هر چند درس تکراری در محضرشان پس میدهم اما همه معترفیم که فراموشی جز لاینفک اندیشه انسان است ....در نهایت یک سوال نقش بست در ذهنم چگونه آن جوان با اطمینان صد در صد بومرنگش را به سوی ناکجا پرتاب میکرد؟؟؟چون یقین داشت به سوی خودش بازمیگردد ولی در دعا کردن در تبادل اندیشه های نیک در باورهای زیبا و دستیابی به نعمات و موقعیت ها فقط به گوشمان یک چیز میرسد ....من .....به من بده ....خدایا مرا دریاب....من نذر میکنم....من میخواهم ....من قانون جاذبه بلدم ...من ...من ومن ....و در آخر منی مغموم و افسرده که در آخر عمر بر سر ایمان خویش میلرزد .......شرمسارم از تضییع اوقات ناب شما ...من مدتی است تصمیمی گرفتم و عمل بدان را جز برنامه روز نگاشتم اگر با من هم عقیده اید بیایید بومرنگ های باور و حوائج و آرزوهایمان را پرتاب کنیم و دیگرخواه باشیم زمانی مشکل دیگری حل شود مشکل تو پیشتر در مسیر حل شده ...به پاس نیکی در دجله زمانی در بیابانی مخوف باز خواهی یافت بومرنگ باورت را...چند روزی است اتفاقی زندگی مرا به چالشی عمیق کشانده ولی برای تک تک شما دعای خیر میکنم نه برای خودم ...بارالاها مشکل دیگران را حل کن مسایل من حل میشود ای نیروی برتر همین الان هر که به قدر آهی حس منفی دارد آن را مثبت گردان ارواح پاک مردگان را قرین مرحمت فرما بتابان آفتاب عشق خودت را و مست کن عاشقان راهت را تو به دیگران بده تا بتوانم قدرتت را ببینم بومرنگم را هدایت کن تا برود آنجا که نیاز است و رفع نیاز گرداند مرا نه پروردگارم دیگران را دریاب تا در مسیر گذر از من با سوی آنها نفس قدسی تو بومرنگم را بازگرداند و گره کارم گشاده شود ...زیاده گفتم زیاده تر عرضی نیست به امید رها کردن بومرنگ هایتان به آن سوی دریاچه امید که سهم شما نیست ....یا حق بابک حادثه
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۸۵۸۵ در تاریخ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۶ ۱۲:۰۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
سپاسمند مهرتان میباشم در امان خداوند | |
|
به به چه شگفت انگیز چه زیبا به خدا زبانم بند آمده .....خودم هم صد در صد اعتماد نداشتم به چرخش بومرنگم .....الله اکبر الله اکبر انا من شر اعدائک بری الله صمدی من عندک مددی و علیه معتمدی ...درود برادر درود ....من فقط نوشتم و بومرنگی پرتاب ننمودم ولی همین الان همینجا درهمین فضای مجازی میبینم کسانی برایم دعای خیر نمودند که هرگز مرا نمیشناختند ولی بومرنگ احساس کار خود کرد .....سپاس | |
|
درودی بی غرض و سلامی به پاکی اسما اعظم خداوندگار جهانیان ....چه زیباست جوشش احساسی که فقط و فقط مختص خداوند باشد اصلا غرور ندارم خواهرم که بگویم خودم هم با صد وجودم ایمان به بومرنگ نداشتم ولی چه شادمان اشکی است که میبینم همین که خواستم برای دیگران پنج نفر چون شما که هرگز مرا نمیشناختند همین ساعت برایم دعا نمودند ......الله اکبر انا من شر اعدائک بری سپاس گذارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.