سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 25 فروردين 1404
  • روز بزرگداشت عطار نيشابوري
16 شوال 1446
    Monday 14 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

      دوشنبه ۲۵ فروردين

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      فلسفه ی آتش در آیین زرتشت
      ارسال شده توسط

      مهناز چالاکی

      در تاریخ : پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۰ ۲۱:۱۱
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۱۹۶ | نظرات : ۳

      مقدمه :

       

      ايرانيان  در چهارشنبه سوري ، به افروختن  آتش  مي پردازند . هم اكنون كردها و برخي از مردم  اران و تاجيكستان  نيز ، دوبار در آخر سال  بر بالاي  منازل  خود آتش  مي افروزند. يكي در چهارشنبه  ي آخرسال و ديگري  در شب  نوروز .

      آتش افروزي در ايران پيش از اسلام  در هنگام  عيد  ، در شب  جشن  نوروز بوده . پس از اسلام  چون  مهاجمان  به خاطر ناآگاهي از فلسفه ي  آتش  ،با آتش افروزي  مخالف  بودند و آن را شرك مي دانستند .ايرانيان به خاطر اين كه آداب و سنن نياكان  خودرا فراموش  نكنند در روز چهارشنبه  كه  براي  مهاجمان  تازي  روزي  نحس  بود ، آتش  افروختند و اين  گونه  قلمداد كردند كه ما مي خواهيم  نحسي  اين روز را بزداييم .بدين گونه آتش افروزي  شب  عيد ايرانيان  به روز  چهارشنبه  افتاد . اما برخي از اقوام  ايراني  هم چون  كردان  شب  عيد نوروز  نيز  آتش  مي افروختند و هنوز هم  مي افروزند.

       

      فلسفه ي آتش  در آيين  زرتشت :

       

      چون  آتش  ، بزرگترين  پاك  كننده  و در عين  حال  پاك  ترين  و نوراني  ترين  آخشيج است . از اين رو سمبول  كيش  زرتشتي  به  حساب  مي  آيد.برخي  نا آگاهان  بر اين  باورند كه  چون  زرتشتيان  به سوي  نور و آتش  عبادت  مي كنند ، آتش پرست  هستند، حال آن كه  اين  باور  اشتباه  است  چرا كه  زرتشتيان  به هيچ  وجه  آتش پرست  نيستند بلكه  آتش را رمزو سمبول  اهورامزدا مي دانند .

      فردوسي دراين  باره  مي  فرمايد:

      نگويي كه اتش پرستان  بدند              پرستنده ي پاك  يزدان  بدند

      زرتشتيان هميشه  به ياد  خداوند مزداي بي همتا هستند و اورا نيايش  مي كنند و مي گويند : " اهورامزداي  پاك  را مي ستاييم " و مي گويند : "اي  اهورامزدا از تو ياري  مي جوييم ."

      زرتشت  با برگزيدن آتش  به عنوان  سمبل  دين  خود از پيروان  خود خواسته  است  كه :

      1-همانند آتش  پاك و درخشان  باشند

      2-همان كونه  كه شعله هاي  آتش  به سوي  بالا زباله  مي كشد پيروان  دين  هم  به سوي روحانيت ، به سوي  انسانيت و سرانجام  به سوي  ترقي و تعالي  پيشروي كنند.

      3- همان  گونه  كه شعله  هاي  آتش هرگز  به سوي  پايين  جذب  نمي شود ، آنان هم سعي  كنند مجذوب  خواهش  هاي  پست  نفساني  نشوند و هميشه  آمال بزرگ  معنوي  را در نظر  داشته  باشند.

      4- همان گونه  كه  آتش ، چيزهاي ناپاك  را پاك  مي كند و خود آلوده  نمي شود  آنان  هم  با بدي  بستيزند بي آن كه خود را آلوده ي بدي ها كنند.

      5- همان گونه  كه از يك  اخگر مي توان  آتشي  برافروخت  با روح  و فكر  يك انسان  نيكوكار نيز ، روان هاي  بي شماري  پاك  و منزه  خواهد شد.

      6-آتش با هرچه  تماس  بگيرد ان را مثل  خود شفاف و درخشان  مي كند ، فرد بايد پس از برخوردشدن  از فروغ  دانش و بينش  ، ديگران را از فروغ  نيكي  بهره مند  سازد.

      7- همان  گونه  كه آتش فعال و بي قرار است  و تا پايان  عمر ، حتي  لحظه اي از كوشش  باز  نمي ايستد ، انسان  هم  بايد  مانند آتش  فعال  باشد واز كار و كوشش  باز  نايستد . اما آتش  كه درون  آدمي را از آلودگي  پاك  مي كند جز اشا (راستي ) نيست  كه از راه اصول  سه گانه ي هومت (انديشه ي نيك ) ، هوخت  ( گفتار نيك ) و هورشت  ( كردار نيك )به دست  مي آيد.

       


      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۸۱۹ در تاریخ پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۰ ۲۱:۱۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید
      ۶ شاعر این مطلب را خوانده اند

      حسین راستگو

      ،

      ormat

      ،

      سپیده حاجی پور

      ،

      دلارا

      ،

      حامی تنها

      ،

      ابوالحسن اکبری

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      معصومه خدابنده

      ما که رسوای زمینیم چه حسرت که شبی ا مشت تمان پیش اهالی زمان وا بشود
      المیرا قربانی

      نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار اا چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
      سیده نسترن طالب زاده

      س با واژه های کاری میکرد کنده کاری ااا بر روح نازک من ااا الواح ماندگاری اااا چون دارکوب میکاشت بر گوشه دل من ااا از شوق از تپیدن از عشق یادگاری ااا از شب عبور میداد سررشته های نوری ااا با ناوک نگاهش میکرد زرنگاری اا گفتم تو را چه حاصل زین رنجهای بیگنج ااا گفتا که میتراشم هر لحظه ای نگاری اااا از شادروان دکتر روحانی ااا تقدیم به پادشاهان سرزمین معنی ااا معلمان و اساتید بزرگوار ااا با مهر دوصدچندان
      شاهزاده خانوم

      ا گفتم چشاتو وانکن دنیا پراز گرگه ااا گفتم چشاتو وا نکن دنیا که دنیا نیس ااا رو ابر و باد و موج و دریا خونه باید ساخت ااا این خاک خنجرخورده دیگه خونه ی ما نیس
      محمد رضا خوشرو (مریخ)

      وکجایِ این شبِ تیره بیاویزم بیاویزم قبایِ ژنده خود را قبایِ ژنده خود را

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1