سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 دی 1403
  • روز ملي ايمني در برابر زلزله
25 جمادى الثانية 1446
    Wednesday 25 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۵ دی

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      سایت شعر ناب در اشعار من ( بخش سوم )
      ارسال شده توسط

      منصور شاهنگیان

      در تاریخ : چهارشنبه ۲۸ تير ۱۳۹۶ ۰۱:۲۲
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۲۲ | نظرات : ۲

      به نام خدا
       
      با درودی دوباره ...
      در دو بخش قبلی گوشه هایی از سوابق فعالیت در شعر ناب را برایتان شرح دادم و اینبار از گپ و گفتی که با جناب جعفر محمدی متخلص به " ضمیر چنارانی " در مرداد ماه 94 داشتم برایتان بازگو میکنم ...
      جناب محمدی از یاران با ذوق و طنز پرداز شعر ناب هستند که گویا مدتیست از فعالیتشان کم شده و متاسفانه از مطالعه اشعار جذاب و والایشان محرومیم ...
      امیدوارم هرکجا هستند شاد ، سالم و موفق باشند و بتوانیم هرچه زودتر از اشعار فاخر و ظنزشان بهره مند گردیم ...
      خلاصه اینکه ایشان در آن زمان به دلیل قطع مکرر برق اینطور سروده بودند :
      دیدی که خون ناحق پروانه ، شمع را 
      چندان امان نداد "اوشین"را نگه کنیم
      و من نیز در جواب :
      "ضمیر چنارانی " خوش سخن
      در افشا ء سیما ، قیامت نمـود
      پس از دوری از خانواده،اوشین
      "جومونگ"را به مهمانی دعوت نمود
       
      و در ادامه جناب محمدی  فرمودند :
      در این وادی پر ز بیم و امید
      چه نیکو سخن را پراکنده ای
      تو شاهی و آهنگ هم ملک توست
      تو چون رودکی حود نوازنده ای
      و جواب من :
      جناب ِ "چنارانی" ای مرد ِ مرد
      ترا می ستایم ، در این انـجمـن 
      در ایران زمین و در این شعرناب
      چو فردوسی طوس گویی سخن
       
      (توضیح اینکه : چناران از شهر های استان خراسان میباشد ..)
      و باز در همان زمان این دو بیتی را تقدیم استاد چنارانی نمودم  :
      خوب گفتی با شتابی بس عجیب
      عمر ما افسوس با سرعت گذشت
      ای "ضمیر" ای عارف شیرین سخن
      عمرمان بدجور با حسرت گذشت
      و جواب استاد :
      ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
       از دیدن ِ مادر زن خود جا نخوریم
      و جواب من :
      ما که مادر زن ِ خود ، می دیدیم    
      وه که گل ،از گلمان ، وا می شد
      و ایشان هم این بیت زیبا را نثار بنده کردند :
      زن ذلیلی در سپاهان ،قدمتی دیرینه دارد
      بیت زیر باشد گواه گفته هایم ،جانِ منصور
       
      و خوب من نیز با این دو بیت به بجث موقتا خاتمه دادم :
      راست گفتی ای " چنارانی " که ما
      در سپاهان دوست میداریم ، زن
      گر که باشد غیر از این رسم ِشما
      یا ز سرکار است مشگل ، یا که زن
       
      انشاءالله در بخش های دیگر با این مراودات ادبی و بده بستان های طنز در خدمتتان خواهم بود ...
      ( به ویژه ابیاتی که به مناسبت های گوناگون ، برای استاد بزرگوار و فرزانه مان جناب فکری و بانو عجم گرامی و دیگر یاران و دوستان شعرناب سروده شده ، میتواند بصورت مستقل جالب و احتمالا برگ سبزی برای سایت وزین و ارزشمند شعر ناب باشد )
      با این امیدواری که با افتتاح کارگاهای با نشاط  در آینده ، باز هم با اشعار طنز و شیرین ، با هم باشیم و از مصاحبت با یکدیگر لذت معنوی ببریم ...
      پس تا بخشی دیگر و ملاقاتی دیگر ، یا حق ...
       
       

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۸۱۴۹ در تاریخ چهارشنبه ۲۸ تير ۱۳۹۶ ۰۱:۲۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۲۸ تير ۱۳۹۶ ۱۱:۰۵
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      سلام استادخوبم خندانک خندانک خندانک
      یاد اوری خاطرات همیشه زیباست
      ممنونیم ازپست خوبتون
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      جعفر محمدی (ضمیر)
      جمعه ۱۴ مهر ۱۳۹۶ ۱۵:۱۵
      سلام بر دوست عزیزم جناب شاهنگیان عزیز
      ممنونم از اظهار لطف شما ، محض اطلاع چون این ایبات در مشاعره صورت گرفته ، دو بیت از اشعار بالا که به بنده نسبت داده اید از من نیست و من از حافظه نوشته ام و شاعرش را هم نمی شناسم یکی بیت
      دیدی که خون ناحق پروانه شمع را
      و دیگری بیت
      ایدوست بیا تا غم فردا نخوریم
      و بقیه اشعار فی البداهه سروده شده و از خودم می باشد
      این مطلب فقط جهت اطلاع و حفظ امانت گفته شد و لاغیر
      موفق و موید باشید دوست عزیز ، خدا نگهدار
      خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2