آنهایی که سن و سالشون قد میده ترانه های شادروان فرهاد را شنیده اند فرهاد از شاعران سالم و متعهدی بود که در زمان طاغوت با ترانه هایش ارتباط بسیار مطلوبی در بین نسل جوان ایجاد کرده بود
برای اینکه ثابت کنم بنده با اصل شعرنو مشکلی ندارم و تنها با سپیدسرایانی که اشعارشان قابل درک برای عموم نیست و بیشتر معما سرایانی هستند که منتظرند تا یک نفر مقصود ذهنی آنها را متوجه شود
این افراد شاید توان ارتباط با افراد بسیار انگشت شماری میباشند
هفته خاکستری - شادروان فرهاد
شنبه روز بدی بود، روز بی حوصلگی
وقت خوبی که می شد غزل تازه بگی
صبح یکشنبه ی من ، جدول نیمه تموم
همه خونه هاش سیاه، روی خونه جغد شوم
صفحه ی کهنه ی یادداشت های من
صبح دوشنبه روز میلاد منه،
اما شعر تو میگه که چشم من تو نخ ابره که بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه ، آخ اگه بارون بزنه
غروب سه شنبه خاکستری بود
همه انگار نوک کوه رفته بودن
به خودم هی زدم از اینجا برو
اما موش خورده شناسنامه ی من
عصر چهارشنبه ی من، عصر خوشبختی ما
فصل گندیدن من ، فصل جون سختی ما
روز پنجشنبه اومد
مثل سقاهک پیر ، رو نوکش یه چیکه آب
گفت به من بگیر بگیر
جمعه حرف تازه ای برام نداشت
هر چی بود پیش تر از اینها گفته بود