سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        در اعتراض به برخی از سپیدسرایان
        ارسال شده توسط

        عباس یزدی (طوفان)

        در تاریخ : شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۰ ۱۸:۵۱
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۶۶ | نظرات : ۶

         

        آنهایی که سن و سالشون قد میده ترانه های شادروان فرهاد را شنیده اند فرهاد از شاعران سالم و متعهدی بود که در زمان طاغوت با ترانه هایش ارتباط بسیار مطلوبی در بین نسل جوان ایجاد کرده بود

        برای اینکه ثابت کنم بنده با اصل شعرنو مشکلی ندارم و تنها با سپیدسرایانی که اشعارشان قابل درک برای عموم نیست و بیشتر معما سرایانی هستند که منتظرند تا یک نفر مقصود ذهنی آنها را متوجه شود

        این افراد شاید توان ارتباط با افراد بسیار انگشت شماری میباشند

         

        هفته خاکستری -  شادروان فرهاد

         

        شنبه روز بدی بود، روز بی حوصلگی

        وقت خوبی که می شد غزل تازه بگی

         

        صبح یکشنبه ی من ، جدول نیمه تموم

        همه خونه هاش سیاه، روی خونه جغد شوم

         

         

        صفحه ی کهنه ی یادداشت های من

        صبح دوشنبه روز میلاد منه،

        اما شعر تو میگه که چشم من تو نخ ابره که بارون بزنه

        آخ اگه بارون بزنه ، آخ اگه بارون بزنه

         

        غروب سه شنبه خاکستری بود

        همه انگار نوک کوه رفته بودن

        به خودم هی زدم از اینجا برو

        اما موش خورده شناسنامه ی من

         

        عصر چهارشنبه ی من، عصر خوشبختی ما

        فصل گندیدن من ، فصل جون سختی ما

         

        روز پنجشنبه اومد

        مثل سقاهک پیر ، رو نوکش یه چیکه آب

        گفت به من بگیر بگیر

         

        جمعه حرف تازه ای برام نداشت هر چی بود پیش تر از اینها گفته بود


        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۸۱۲ در تاریخ شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۰ ۱۸:۵۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1