يکشنبه ۲ دی
هیچ همان عشق
ارسال شده توسط مهدی زاهدی (م مهرپرور) در تاریخ : پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ۰۲:۳۸
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۴۲ | نظرات : ۵
|
|
جامه بدر
رگ شکاف
خون بریز
آه مکش،هیچ مگو،هیچ مخواه
معشوق کند عشق تباه
افلاک بلغزند به خون
اجرا بیافتند به خاک
سر همه عشق شود باز گناه
گنه ما نه،بلکه تقدیر شماست
اشک نریز،
حرف مزن،
خون بخواستی زعشق
به گمانم،
عشق بخواستی به خون
پس یاوه مگو که تقصیر شماست!
لیلی مشو،
مجنون مکش،
فرهاد چو تلخ
شیرین چو کوه
در ره عشق آرام بمیر
آرام بمان!
خوشحال نباش
غمگین مباش،
در ره عشق معشوق بمیر، عاشق بمان!
منبع.................................نت
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۶۵۲۵ در تاریخ پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ۰۲:۳۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
عاشق بمان
آفریننن میم زا
خوب حالا اگه اسمتو بهمون بگی چی میشه؟!!