سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        کودک ِ سوری
        ارسال شده توسط

        علیرضا کاشی پور محمدی

        در تاریخ : شنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۴ ۱۷:۳۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۵۷ | نظرات : ۱۱

        کیست که با دیدن این عکس به هم نریزد کدام انسانیتی را سراغ دارید که بی تفاوت از کنار تماشای این تصویر بگذرد و کدام دل ِ درد شناسی آتش نمی گیرد
        صبح امروز شنبه چهاردهم شهریور ماه که طبق معمول هر روزه به مدرسه می رفتم خودم را به دکان ِ سوپری که روزنامه نیز می آورد رساندم تا به تیترهای آن نظری بیندازم و با دیدن این عکس ناگهان از خود بی خود شدم و شعر زیر حاصل ِ این بهم ریختگی ِ روحم شد :
                  کودک ِ سوری
        نگاهش با عبور ِ خسته ی هر موج
        توفانی از آتش را به حجم ِ ساحل ِ تاریک می ریزد
        و اشکش
        قصه می گوید برای گوش ماهی ها
        ستایش ناک
        افتاده به پای حضرت ِ دریا
        به شُکر ِ آن که پیش از فرصت ِ ابلیس
        پری ها را در آغوشش فشرده ، کودک ِ سوری
        فقط تصویر ِ او در گردش ِ اخبار
        به چشم ِ هر که در هر دور هر نزدیک می ریزد
        و مانده کال
         گویی تا ابد بر شاخسار ِ خشم ِ عالم
        میوه های انتقام ِ ما
        حاصل ...
        نیست جز همدردی ِ صوری .
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۶۰۷۵ در تاریخ شنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۴ ۱۷:۳۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2