سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 15 آبان 1403
    4 جمادى الأولى 1446
      Tuesday 5 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۱۵ آبان

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        تقسيم بهتر است يا منها !؟؟
        ارسال شده توسط

        داریوش پورافشار

        در تاریخ : سه شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۰۷
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۱۶۶ | نظرات : ۴

        روزي دو تا خر همراه صاحبشان به سمت خانه باز ميگشتند ، كه گرگي به انها حمله ور شد
        صاحب با گرگ درگير شد و خرها ناچار به گريز شدند پس از عبور از صخره ها و بيشه ها به پلِ هميشگي رسيدنت،  جايي كه هميشه صاحب ، بار را بين ان دو تقسيم ميكرد و يك به يك خرها را از پل عبور ميداد ( چون مسير طولاني بود صاحب هميشه نيمه اول راه را ، قبل از پل  با يكي از خرها و نيمه دوم راه را ، بعد از پل با يكي ديگر از خرها تقسيم راه ميكرد اما براي عبور از پل هميشه بار را بين ان دو تقسيم ميكرد( الله علم)  )  در پيشگاه ِ پل ، خر اولي كه بار داشت به دومي كه بي بار 
        بود گفت : به ياد داري كه صاحب هميشه براي عبور از پل بار را بين ما دو تن تقسيم ميكرد بيا چنين كنيم و بار را با هم تقسيم كنيم و به نوبت از پل عبور كنيم  
         ، خر دومي اما اين را نپذيرفت وگفت: بهتر ان است  تو بيايي تا بار را همين جاي بگذاريم ، بي گمان الان صاحب ، خوراك گرگ ها شده است 
        ، اما اولي گفت كه چنين نخواهم كرد ، ساليانيست كه ما نمك صاحب  را ميخورييم  ( همان يونجه منظور خر بوده است ) و بارَش را، بي گمان بايد سالم به  دستِ زن و بچه اش برسانيم 
        ، اما بازم دومي سر باز زد --  
        عاقبت خر اولي با افسوسي عميق ، همت عبور از پل را نمود اما  در حال عبور 
        به دليل فشار زياد ي كه به پل وارد شد 
        زماني كه  به انتهايي پل رسيد 
        پل از هم گسيخت  ، 
        و تخريب شد ووووو..، 
        خر دومي كه انطرف پل وايساده بود ، زمزمه كنان با خود ميگفت : حال من چكار كنم 
        و حال ِ اوي نجوا كنان بود، غافل از انكه گرگ از پشت سر به او نزديك و نزديكتر 
        ميشد 
        نكته : ياد بگيريم در كنار هم ، مشكلات را با هم تقسيم كنيم 
        تا لااقل دچارِ منها نشوييم
        ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
        داستان كوتاه 
        داريوش

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۵۵۳۹ در تاریخ سه شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۰۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1