سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        تقسيم بهتر است يا منها !؟؟
        ارسال شده توسط

        داریوش پورافشار

        در تاریخ : سه شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۰۷
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۱۶۹ | نظرات : ۴

        روزي دو تا خر همراه صاحبشان به سمت خانه باز ميگشتند ، كه گرگي به انها حمله ور شد
        صاحب با گرگ درگير شد و خرها ناچار به گريز شدند پس از عبور از صخره ها و بيشه ها به پلِ هميشگي رسيدنت،  جايي كه هميشه صاحب ، بار را بين ان دو تقسيم ميكرد و يك به يك خرها را از پل عبور ميداد ( چون مسير طولاني بود صاحب هميشه نيمه اول راه را ، قبل از پل  با يكي از خرها و نيمه دوم راه را ، بعد از پل با يكي ديگر از خرها تقسيم راه ميكرد اما براي عبور از پل هميشه بار را بين ان دو تقسيم ميكرد( الله علم)  )  در پيشگاه ِ پل ، خر اولي كه بار داشت به دومي كه بي بار 
        بود گفت : به ياد داري كه صاحب هميشه براي عبور از پل بار را بين ما دو تن تقسيم ميكرد بيا چنين كنيم و بار را با هم تقسيم كنيم و به نوبت از پل عبور كنيم  
         ، خر دومي اما اين را نپذيرفت وگفت: بهتر ان است  تو بيايي تا بار را همين جاي بگذاريم ، بي گمان الان صاحب ، خوراك گرگ ها شده است 
        ، اما اولي گفت كه چنين نخواهم كرد ، ساليانيست كه ما نمك صاحب  را ميخورييم  ( همان يونجه منظور خر بوده است ) و بارَش را، بي گمان بايد سالم به  دستِ زن و بچه اش برسانيم 
        ، اما بازم دومي سر باز زد --  
        عاقبت خر اولي با افسوسي عميق ، همت عبور از پل را نمود اما  در حال عبور 
        به دليل فشار زياد ي كه به پل وارد شد 
        زماني كه  به انتهايي پل رسيد 
        پل از هم گسيخت  ، 
        و تخريب شد ووووو..، 
        خر دومي كه انطرف پل وايساده بود ، زمزمه كنان با خود ميگفت : حال من چكار كنم 
        و حال ِ اوي نجوا كنان بود، غافل از انكه گرگ از پشت سر به او نزديك و نزديكتر 
        ميشد 
        نكته : ياد بگيريم در كنار هم ، مشكلات را با هم تقسيم كنيم 
        تا لااقل دچارِ منها نشوييم
        ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
        داستان كوتاه 
        داريوش

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۵۵۳۹ در تاریخ سه شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۰۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2