يکشنبه ۴ آذر
مرد سالاری(طنز ) روز پدر مبارک باد
ارسال شده توسط سعید مطوری در تاریخ : پنجشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۱۹
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۸۵ | نظرات : ۹
|
|
يا لطيف - گمشو برو بيرون خودت كم بودي سگم آوردي توي خونه - خانم بذار توضيح بدم - چي ميخواي بگي؟هان چي داري بگي؟بازم همون حرفهاي بي منطق گذشته - كه نگذاشتي بگم البته - مسخره ميكني ؟خوبه زبون داري به اندازه خُرطوم فيل - كه فقط باهاش آب ميخورم ههههه - ديگه صبر تموم شده برو سگ لعنتي چخه اينو هووم نكرده بودي كه كردي ببين چشم دريده چه پارسي ميكنه حتما سگ ماده هم هست - آره گفتم نژادش خوبه ازش بچه بگيريم - اي واي مردكه ديونه همون توله هاي خودت بسه ،آخه توله سگ ميخوايم چكار - نازي سگم زنها همينطورند به جنس موافق خودشون حسودي ميكنند ،حتي اگر مثل تو سگ باشه - واه واه چه عشوه اي مياد از اون سگاي هرجاييه،برو گمشو ببينم سگ هرجايي ولگرد - خانم قربونت برم گوششو ول كن گازت ميگيره تا حالا هم نگرفته نگاهش بيچاره به منه، ببينه چي ميگم - همينم كمه كه اين از تو اجازه بگيره ،اصلا ميكشم ،قيمه قيمش ميكنم،تيكه تيكش ميكنم - ولش كن زن چرا گازش ميگيري ،واي نگاه كن انگار راستي راستي هووشو گاز ميگيره - آييييييييييييي گازم گرفت ،اي واي حالا هاري ميگرم ،اي داد ببرم دكتر ،ماده سگ هرجايي منو گاز ميگيري،رفتي پشت شوهر من غايم شدي، ميگيرمت - زن ولش كن لباس بپوش هردوتاي شما را ببرم دوادرمون كنم آخ ببين چه گازي ازش گرفتي تموم گوشتو وموشو كندي - چشمم روشن بعد از اين همه كلفتي توي خونه ات حالا اين ماده سگ از من بهتر شد،هق هق هق دستت درد نكنه خوب مزد دستمو دادي - اي واي لباس بپوش تا ببرمت واكسن بزني زود باش تا هاري نگرفتي كه دوبرابر ميشه - وايسا آماده بشم - اي داد بي داد آرايش كردنت ديگه چيه مگه ميخوايم بريم عروسي - چطور اين سگه رو رُبان بستي و شيك وپيك بره بعد من مثل كلفت برم بيرون كور خوندي آقا بعد ميگن براي همين مردش رفته ماده سگ آورده - قربونت برم چه ربطي داره اون سگه تو آدمي وعزيز من - قربون صدقه نرو كه ديگه گول تورو نميخورم از امشبم من ميدونم با تو واين سگ - خوب سوار ماشين بشيد - برو گمشو عقب سگ بي چشم رو برام اومده جلو نشسته ،برو عقب ببينم، چخه - حركت كنم حالا يا نه،كُشتي منو - برو خبر مرگت هنوز زخمم داره سوز ميده - وزخم اين سگه ببين چه زوزه اي ميكشه - براي اون دل مي سوزوني، اينم سگت، برو گمشو بيرون - واي خداي من سگ بيچارم، آخ رفت زير اون ماشين - به جهنم تا تو باشي براش دل نسوزوني اگر زيادي حرف بزني خودتم ميفرستم پهلوش اون دنيا ،حركت كن برو - چشم ... بفرما خانم رسيديم بيمارستان... سعيد مطوري/مهرگان از سري داستانهاي كوتاه
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۵۴۴۴ در تاریخ پنجشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۱۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.