رباعی و دوبیتی قالبهای شعری کوتاهی هستند که می توان در همین دوبیت آنها، دنیایی مضمون ریخت و حرف دل را شسته رفته بیان کرد، رباعی در میان شاعران کلاسیک ایران رایج بوده و شاعران توانایی مثل مولوی با وصف اینکه در غزل معروفند اما رباعی های منحصر بفردی را نیز سروده اند. در این پست می خواهم گلچینی از رباعی های مولوی را ارائه دهم، و چه گلچینی بهتر از رباعی های او در نوار ممتاز ((یادگار دوست)) جناب استاد شهرام ناظری، حقا که این رباعی ها را ایشان خوب انتخاب کرده و با سوز نیز آنها را خوانده، اما چند تا از این رباعی های آسمانی:
من ذره و خورشید لقایی تو مرا بیمار غمم عین دوایــــــــــی تو مرا
بی بال و پر اندر پی تو می پرم من که شده ام چو کهربایی تو مرا
***
دلتنگم و دیدار تو درمان من است بی رنگ رخت زمانــه زندان من است
بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی آنچه از غم هجران تو بر جان من است
***
آبی که از این دیده چو خون می ریزد خون است بیا ببین که چون می ریزد
پیداست که خون من چه برداشت کند دل می خورد و دیـــــده برون می ریزد
***
اندر دل بی وفا غم و ماتم باد آنرا که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد جز غم که هـزار آفرین بر غم باد
***
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق امـــا نه چنـین که اینبار افتاد
***
در عشق توام نصیحت و پند چه سود زهراب چشیده ام مرا قند چه سود
گویند مرا که بنـــد بر پــــاش نهیــــــد دیوانـه دلســت پام بر بنــد چه سود
***
ای نور دل و دیده و جانم چونی وی آرزوی هر دو جهانم چونی من بی لب لعل تو چنانم که مپرس تو بی رخ زرد من ندانم چونی