با اینکه سینمای ایران با اقتباس از آثار ادبی آغاز شد اما فیلم های شاخصی که در این سینما بر مبنای رمان ها و داستان های فارسی ساخته شده اند، بسیار معدود است.
اکران عمومی نسخۀ مرمت شدۀ فیلم گاو ساختۀ داریوش مهرجویی که بر اساس داستانی از غلامحسین ساعدی ساخته شده، بعد از ۴۵ سال در سینماهای گروه هنر و تجربه در تهران و شهرستان ها، عاملی شد که در اینجا نگاهی داشته باشیم به برخی از مهمترین اقتباس های سینمایی از آثار داستانی فارسی در سینمای ایران.
شوهر آهو خانم
نویسنده: علی محمد افغانی
کارگردان: داود ملاپور
شوهر آهو خانم رمانی واقعگرایانه دربارۀ وضعیت اسفبار زنان ایران در سال های دهه بیست و حکومت رضاشاه است. سبک توصیفی و رئالیستی رمان، ملاپور را برانگیخت تا آن را به فیلم برگرداند. فیلمی که در واقع نخستین اقتباس جدی از رمان های معاصر فارسی در سینمای ایران بود.
اقتباس ملاپور از این رمان، اقتباسی ساده و وفادار به رمان افغانی بود و او خلاقیت چندانی در تبدیل آن به سینما از خود نشان نداد. او فضا و شخصیت های اصلی رمان را خوب ساخت اما در پرورش شخصیت های فرعی، نمایش بستر اجتماعی رویدادهای قصه و تحول شخصیت ها خوب عمل نکرده است.
با این حال، شوهر آهوخانم، به عنوان اثری متفاوت در فضای سینمای عامه پسند فارسی مطرح شد و راه را برای اقتباس های جدی تر و خلاقانه تر از ادبیات مدرن فارسی در دهه چهل هموار کرد.
گاو
نویسنده: غلامحسین ساعدی
کارگردان: داریوش مهرجویی
عزاداران بَیَل، مجموعه ای از هشت داستان به هم پیوسته است که در روستایی پرت، مهجور و بلازده به نام بَیَل اتفاق می افتند اما مهرجویی به کمک ساعدی، داستان چهارم این مجموعه را برای فیلم گاو انتخاب کرده و برخی شخصیت های داستان های دیگر را نیز وارد آن کرده اند.
گاو، داستان مردی از روستای بَیَل به نام مش حسن است که رابطۀ عاطفی شدیدی با گاوش دارد و بعد از مرگ ناگهانی این گاو دچار جنون شده و خود را گاو می پندارد.
مهرجویی، فضای شوم و وهمناک قصۀ ساعدی را به بهترین شکلی به تصویر کشیده است. گاو، مسیر تازه ای را به سینماگران ایرانی نشان داد، اینکه آنها می توانند به داستان ها و رمان های معاصر فارسی، به عنوان دستمایه ای برای سینما نگاه کنند.
بعد از گاو بود که جریان اقتباس ادبی در سینمای ایران، به مفهوم واقعی و خلاقۀ آن در دهۀ چهل شکل گرفت. همکاری مهرجویی با ساعدی، چند سال بعد نیز در فیلم دایره مینا تکرار شد که بر اساس داستان آشغالدونی از مجموعه داستان های واهمه های بی نام و نشان ساعدی ساخته شد و نقد تند و گزنده ای بر نظام پزشکی فاسد ایران در زمان شاه بود و به همین خاطر توقیف شد.
آرامش در حضور دیگران
نویسنده: غلامحسین ساعدی
کارگردان: ناصر تقوایی
آرامش در حضور دیگران، اولین فیلم بلند ناصر تقوایی است که بر اساس داستانی از غلامحسین ساعدی به همین نام ساخته شد. فیلم، روایت زندگی یک سرهنگ بازنشستۀ ارتش( با بازی درخشان اکبر مشکین) است که از نظر روحی و جسمی فروریخته و شاهد فروپاشی اخلاقی و سقوط افراد خانواده اش است.
داستان ساعدی شامل ۲۶ فصل است که تقوایی در تبدیل آن به سینما، ۱۳ فصل آن را حذف کرده است که بیشتر مربوط به رویدادهای فرعی در زندگی سرهنگ و دختران بی بند و بار اوست. با این حال تقوایی به روح و تم اثر ساعدی وفادار مانده و فضای سرد و دلمردۀ داستان و شخصیت های به بن بست رسیدۀ آن را به خوبی به سینما برگردانده است. قطعاً همکاری ساعدی به عنوان مشاورفیلمنامه با تقوایی، در برگردان موفق سینمایی داستان او موثر بوده است. آرامش در حضور دیگران به خاطر نگاه تند انتقادی تقوایی به جامعه ای در حال سقوط و نمایش زندگی پوچ یک افسر عالیرتبه ارتش شاه، توقیف شد و تا سال ۱۳۵۲ به نمایش درنیامد.
خاک
نویسنده: محمود دولت آبادی
کارگردان: مسعود کیمیایی
کیمیایی فیلم خاک را بر اساس داستان آوسنه باباسبحان ساخت، فیلمی که اعتراض دولت آبادی را برانگیخت و او این اعتراض را همان زمان در قالب کتابی با عنوان "ضمیمه فیلم خاک" منتشر کرد.
کیمیایی در اقتباس از داستان دولت آبادی، شخصیت های اصلی را حفظ کرده اما با تغییر شخصیت های فرعی مثل جایگزین کردن ارباب زن فرنگی به جای عادله خانم (بیوه مالک ده) و یا تغییر مناسبات میان شخصیت ها، خواسته جنبه دراماتیک تری به داستان دولت آبادی بدهد اما این کار با اعتراض نویسنده مواجه شد.
به اعتقاد دولت آبادی، کیمیایی نه تنها در ترسیم هویت و انگیزه های واقعی شخصیت های داستان از جمله غلام موفق نبوده بلکه روح ضدفئودالی رمان او را در نیافته و به آداب و رسوم مردم روستایی قصه و اصالت بومی آنها بی اعتنا بوده و در نتیجه به داستان او لطمه زده است.
اما کیمیایی در واکنش به اعتراض دولت آبادی می گوید: "من حق اقتباس آزاد داشتم. یعنی هر نوع اقتباسی می توانستم بکنم... این عادت نویسنده ها هست که اعتراض کنند. نویسنده ها دوست دارند اثرشان فیلم بشود اما بعد از اینکه این اتفاق افتاد حالا می گردند عفب اینکه چه چیزی اشتباه شده. یعنی عقب اعتراض می گردند."
شازده احتجاب
نویسنده: هوشنگ گلشیری
کارگردان: بهمن فرمان آرا
بسیاری از منتقدان، شازده احتجاب را بهترین اقتباس سینمایی از یک رمان مدرن ایرانی می دانند. فرمان آرا در شازده احتجاب، به کمک نویسندۀ داستان سعی کرد با تمهیدات سادۀ سینمایی مثل فلاش بک، فضای پیچیدۀ ذهنی و ساختار روایتی تو در تو و چند لایۀ رمان را که شرح زوال اشرافیت قجری و نقد استبداد موروثی است، به سینما برگرداند.
رمان گلشیری، رمانی سیال ذهن و چند صدایی است و از زاویۀ دید راوی های مختلف روایت می شود در حالی که جنبه های ذهنی رمان در فیلم به حداقل رسیده و در آن تنها یک راوی وجود دارد و همه چیز از دید شازده روایت می شود. از این نظر، سبک و ساختار فیلم در مقایسه با فرم رادیکال رمان، بسیار کلاسیک و محافظه کارانه است.
با این حال، فرمان آرا در ترسیم فضای تاریخی فیلم، شخصیت های محکم و پرقدرت آن و ریتم زندگی یکنواخت و ملال آور شازده و تنهایی او بسیار موفق است.
داش آکل
نویسنده: صادق هدایت
کارگردان: مسعود کیمیایی
داش آکل اقتباسی از داستان کوتاه به همین نام از مجموعه سه قطره خون و تصویری تراژیک و غم انگیز از زندگی پهلوانی جوانمرد و عاشق از دورانی سپری شده است.
درونمایه های اصلی داستان هدایت مثل عشق، جوانمردی و انتقام، به دنیای ذهنی کیمیایی و فیلم های او نزدیک بود اما این قصۀ کوتاه، مصالح داستانی اندکی برای یک فیلم بلند سینمائی داشت و کیمیایی ناچار شد که به بسط و گسترش آن پرداخته و الزاماً تغییراتی در آن انجام دهد.
افزودن برخی شخصیت های فرعی مثل اقدس (رقاصه) و یا کشته شدن کاکارستم به دست داش آکل در پایان فیلم، از تفاوت های فیلم کیمیایی و قصه هدایت است.
کیمیایی در بارۀ تغییراتی که در تبدیل داستان هدایت به فیلم انجام داد، به من گفت: "من طرح خودم را از طرح آدم ها در جامعه می سازم. آنجور که نگاه می کنم می سازم. این که همه این انطباقات با هم انجام بشه، اینطور نبود. بعضی جاها این انطباق میان دیدگاه من و دیدگاه هدایت در داش آکل صورت نمی گیرد."
تنگسیر
نویسنده: صادق چوبک
کارگردان: امیر نادری
رمان حماسی تنگسیر به خاطر داشتن شخصیت ها و جنبه های دراماتیک قدرتمندش، مصالح لازم را برای تبدیل به سینما داشت. به علاوه فضای داستان که جنوب ایران بود و درونمایۀ ضد ظلم آن برای فیلمسازی جنوبی و عدالت خواه مثل امیر نادری، آنقدر جذاب بود که بخواهد آن را به فیلم برگرداند.
نادری به چارچوب داستان، شخصیت ها و رویدادهای اصلی رمان وفادار ماند و تغییرات و حذف های او در مجموع بسیار اندک بود. رمان چوبک از دید قهرمان داستان یعنی زار ممد روایت می شود در حالی که زاویۀ دید در فیلم نادری دانای کل است.
پایان فیلم نیز با کتاب فرق دارد. در کتاب، زار ممد با تفنگچی ها درگیر می شود و بعد از خلع سلاح آنها با خانواده اش سوار بر بلم، در دریا گم می شود اما در فیلم، زار ممد بعد از کشتن ابول گنده رجب، از دست تفنگچی ها می گریزد و در تاریکی شب تنها به دریا می زند.
از سوی دیگر، داستان تنگسیر در جنوب ایران و در جوی ضد انگلیسی می گذرد و درونمایۀ ضد استعماری دارد اما نادری با حذف انگلیسی ها، کشمکش اصلی رمان را به طغیان فردیِ مردی ستمدیده علیه ظلم عده ای رباخوار تقلیل داده است.
ملکوت
نویسنده: بهرام صادقی
کارگردان: خسرو هریتاش
رمان ملکوت، تنها رمان صادقی و یکی از مهمترین رمان های مدرن فارسی است و بسیاری از منتقدان ادبی به خاطر فضاهای تیره و وهمناک و کیفیت ذهنی اش، آن را با بوف کور هدایت مقایسه کرده اند. در سال ۱۳۵۵ از روی این رمان فیلمی ساخت که متاسفانه جز در پنجمین جشنواره فیلم تهران، هرگز در جای دیگر به نمایش درنیامد و کمتر کسی آن را دیده است.
ملکوت، داستانی مدرن است که به شیوه سیال ذهن نوشته شده و با حلول جن در وجود آقای مودت (شخصیت اصلی داستان) شروع میشود اما هریتاش در فیلم، حلول جن را به مسمومیت تغییر داده و با این کار، رمز و راز اصلی رمان صادقی را از بین برده است.
به اعتقاد اغلب منتقدان، هریتاش نتوانسته فضای وهمناک، رمزآلود و ذهنی داستان صادقی را به زبانی سینمایی تبدیل کند. به اعتقاد عباس بهارلو (مورخ و پژوهشگر سینمای ایران)، هریتاش با دنیای ذهنی صادقی بیگانه نبود اما فیلم ملکوت، اقتباس مناسب و وفادارانهای از رمان صادقی نیست.
گاوخونی
نویسنده: جعفر مدرس صادقی
کارگردان: بهروز افخمی
گاوخونی، داستان جوانی است که با کابوس ها و خواب های مربوط به پدر مرده اش، عشق نافرجام و زادگاهش اصفهان درگیر است و این یادآوری ها او را به مرز پریشانی و جنون میرساند.
داستان سیال ذهن مدرس صادقی، بین واقعیت و خیال، خواب و بیداری، گذشته و حال و مکان های مختلف حرکت می کند و همین تبدیل آن را به سینما دشوار کرده است.
افخمی برای فیلم کردن این رمان ذهنی و پیچیده، رویکرد غیرمتعارفی اتخاذ می کند که در سینمای ایران بی سابقه است. او از شگردهای روایی مختلف، از جمله صدای راوی و فید اوت و فید این برای بیان روایت ذهنی استفاده کرده است.
تصویر، گاهی عینا همان چیزی را که راوی بیان می کند، نشان می دهد و گاه در تضاد با آن قرار می گیرد. گاوخونی، تلاشی جسورانه برای به تصویر درآوردن یک متن داستانی ذهنی و غیرخطی به سینماست.
قصه های مجید
نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی
کارگردان: کیومرث پوراحمد
بسیاری از داستان های مرادی کرمانی به خاطر داشتن جنبه های روایی و ظرفیت های سینمایی، دستمایۀ اقتباس سینماگران ایرانی از پوراحمد گرفته تا ابراهیم فروزش و داریوش مهرجویی قرار گرفته است.
از میان این اقتباس ها، قصههای مجید، شهرت بیشتری دارد. پوراحمد، بر اساس این قصه ها یک مجموعه تلویزیونی و چهار فیلم بلند سینمایی به نام صبح روز بعد، نان و شعر، سفرنامه شیراز و شرم ساخته است.
قصه های مجید، حول شخصیت نوجوان باهوش، خوش زبان و فقیر اصفهانی که با مادربزرگش بی بی زندگی می کند، شکل گرفته و به خاطر روایت جذاب و هیجان انگیز از زندگی این شخصیت و نیز بازی های صمیمانه و تاثیرگذار نابازیگران آن (پرویندخت یزدانیان و مهدی باقربیگی) به یکی از سریال های محبوب دهۀ هفتاد تبدیل شد.
پوراحمد برای سهولت کار و نیز معاصرتر کردن و جذاب تر کردن داستان ها، برخی از قصه ها را در هم ادغام کرده و زمان وقوع آنها را نیز بیست سال جلوتر کشیده و مکان را هم از کرمان به اصفهان منتقل کرده است.
دیگران
اقتباس های سینمایی از آثار ادبی فارسی البته محدود به این ده فیلم نیست و لازم است که به فیلم هایی مثل شب قوزی فرخ غفاری (بر اساس داستانی از هزار و یکشب)، درخت گلابی ساخته داریوش مهرجویی (بر اساس داستان گلی ترقی)، سایه های بلند باد ساخته بهمن فرمان آرا (بر اساس داستان معصوم اول گلشیری)، دایره مینا ساخته مهرجویی (بر اساس داستان آشغالدونی ساعدی)، بوف کور ساخته کیومرث درمبخش ( بر اساس داستان صادق هدایت)، خمره ساخته ابراهیم فروزش (بر اساس داستانی از مرادی کرمانی)، مهمان مامان ساخته داریوش مهرجویی (بر اساس داستانی از مرادی کرمانی) و نیز مجموعه تلویزیونی دایی جان ناپلئون ساخته ناصر تقوایی (بر اساس رمان ایرج پزشکزاد) نیز اشاره کرد.
پرویز جاهدمنتقد فیلم