یکی ازممتاز بودند این سایت با سایت های دیگه اینست با وجودی که این سایت پر از شاعران گرانقدر با شعر های نابشان هست به من مترسک با خط خط هایم اجازه میدهند در این سایت خط خطی هایم نمایش یابد از آن بالاتر از من تعریف میکنند و خودم را کسی میبینم وشعر را به من یاد میدهندو با ارسال مطلب میتوانم حرف دلم یا عقده هام را خالی کنم و همانندیک بچه که دوست داره با میکروفن ادای آدم بزرگتر ها در بیاره و خودم را بزرگ ببینم ممکن آنچه نوشته ام چرندیات بیش نباشه
عرفان دراصطلاح یعنی خداشناسی و شناخت حضرت حق تعالی». (سعیدی، گل بابا، اصطلاحات ابن عرفانی، ص: 528). درکتاب لغت، عرفان علمی از علوم الهی معرفی شده است: «نام علمی است ازعلوم الهی که موضوع آن شناخت حق و اسماء وصفات اوست. و بالجمله راه وروشی که اهل الله برای شناسائی حق انتخاب کرده اند عرفان مینامند». (دهخدا، لغت نامه، ج10، ص: 13592).
شناسایی حق به دو طریق امکان پذیر است؛ یکی از طریق استدلال از اثر به مؤثر که مخصوص علماء و حکماء است. و دیگر از طریق تصفیه باطن و کشف و شهود که مخصوص انبیاء، اولیاء و عرفا است. عرفا معتقدند که برای رسیدن به حق و حقیقت باید مراحلی را طی کرد تا نفس بتواند از این طریق بر طبق استعداد خود آگاهی حاصل کند و تفاوت آنها با حکما دراین است که مبنای کار آنها براساس کشف و شهود است نه استدلال عقلی. در واقع عرفان معرفتی است مبتنی بر حالتی روحانی و توصیف ناپذیر که در آن حالت برای انسان این احساس به وجود می آید که ارتباطی مستقیم و بی واسطه باحق تعالی یافته است، البته این احساس حالتی روحانی ومعنوی است، که قابل تعریف و توصیف نمی باشد؛ چرا که عارف ذات حق را نه با دلیل و استدلال، بلکه با ذوق و وجدان درک می نماید. لذا در چنین حالتی، عارف دارای حالی است که نمی تواند آن را بیان کند. پس کسی که بخواهد آن حالت را دریابد، باید به عرفان گراید و عارف شود. (زرین کوب، ارزش میراث صوفیه، ص: 10)
. عارف درلغت به دانا، شناسنده و واقف به دقایق و رموز معنا شده است. و در اصطلاح کسی است که حضرت حق او را بمکاشفه براو ظاهر گشته است.
چگونه عارف شویم
زمینه های رسیدن به آن قرآن حدیث نیایش معصومان شیوه زیست پیامبر و معصومان میباشد
در تاریخ ما بلعم با عور داریم که شخصی زاهد و پارسا و مستجاب و دعوه بود که در زمان موسی به تطمیع ثروت جز اصحاب فرعون شد و دعای او هم مقابل حضرت موسی (س) اجابت نشد و جزءزیان کاران شد با ریاضت و عبادت به مقاماتی رسید (خداوند هر عمل خیری را بادش نیکو میدهد)اما با کوچکترین ورزش تند باد حوادث از جا کنده شد و به ورطه نابودی رسید روش زهد بسیار عالیست به شرطی که با لباس تقوا همراه باشه یکی از علتهایی که نسبت به درویش بودند نظر خوبی قرار نگرفته همین امر هست
ما یک کرامات کاذب داریم که شخصی که سعی میکنه با زهد و عبادت بدون تقوا به آن میرسه و فکر میکنه شخص عارفی هست در صورتی که با زنجیر اسیر شیطان شد ه گاه ممکن هست چنین افرادی معلم اخلاق باشند این کرامات کاذب میتواند نسوختن دست وبدن زیر آبجوش و آتش و احساس درد نکردند ویا روح خودشان را ناظر بر جسمشان در هنگام عبادت دیدن باشه ویا خبر از آینده باشه
خوشبختانه وبدبختانه درس اخلاق بسیار شیرین و تاثیر گذار میباشد زیرا روی فطرت و قلب تاثیر میگذارند و اگر مدرس با تقوا نباشه ممکن است چه بسیار افرادی به گمراهی بکشد برای همین هیچوقت فریفته معلم اخلاق بدون اینکه یقین به صالح بودند آن ندارید نشوید اگر چه او را به نام مقام علمی بالا.بشناسید
عارف بدون متقی بودن بی معنی ایست وجلوه عارف بدین صورت هست که وقتی نگاهش میکنید انگار خدا را میبینید بزرگترین عارف وجود حضرت محمد (ع)و حضرت علی(ع) میباشد ببینید وقتی ابن ملجم با شمشیر فرق حضرت علی(ع) میشکافد حضرت علی(ع)امر میکند کسی متعرض او نشود و بد برخورد نکند چرا چون ابن ملجم یک انسان هست خلقت زیبا و ناب خداوندحضرت علی (ع) ابن ملجم راهمانند یک گل پژمرده میبینه و آب حیات انسان چیزی جز مهر و محبت نیست میخواهد با مهر و محبت وجدان پاک ابن ملجم بیدار کنه وزیبایی حققیقی را نشان بدهدو او را وادار به توبه و رهایی از شیطان کنه عارف از نظر من آن بچه ایست که پایش را مقابل پدرش جمع میکند و با مهر و محبت با آنها بر خورد می کنه کسی است که لیوان آبی را به دست یک تشنه میدهد و یا باری را ازدوش یک نیازمندبر میدارد چنین افرادی را خدوند قلبشان را تسخیر خود میکند کسانی که فقط وفقط به مهر می اندیشند حتی دشمنشان پس اگر میخواهید عارف باشید و خدا را به روشنی بینید مهر بورزید تا قلبی زیبا پیدا کنید پس عرفان با مهر و محبت و بخشش و ایثار و خلوص پاکی نفس بوجود مییاید نه چیز دیگر بدون عمل حسنه کم ارزش میباشد
اگر کسی میگوید من عارف هستم و هزاران مرید هم دارم اما او را به مهر و محبت و بخش و ایثار خلوص ممتاز و ناب نمی بینید دروغ گویی بیش نیست