يکشنبه ۲ دی
محبت از نوعی دیگر
ارسال شده توسط عباس عابد ساوجی در تاریخ : دوشنبه ۶ تير ۱۳۹۰ ۱۱:۲۱
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۷۰ | نظرات : ۵
|
|
محبت از نوع دیگر...
وقتی با نوه هایم بازی می کنم، یعنی همان کاری که با فرزندان خردسالم می کردم واجازه میدادم تااز سروکولم بالا بروندوشاد باشند، فرزندانم دیگر بزرگ شده اند باحسرت نگاهم می کنند! آنها امروزفرزندان کوچکی دارند که می توانند با آنها بازی کنند وشاد باشند. اما من دیگر بچۀ کوچک ندارم !؟ گاهی نگاه حسرت بارشان به کلماتی گلایه آمیز تبدیل می شود ومی گویند: (کاش ما را هم به اندازۀ نوه هایت دوست می داشتی!؟ ).
چرا تصور می کنند که دوستشان ندارم؟ وقتی دیر می کنند دلم هزار راه می رود! برایشان دلتنگ می شوم تاجایی که عصبانی شده سرشان داد میزنم! وقتی مشکل مالی پیدا می کنند ،دلم می خواهد مستمری ماها نه را به آنها بدهم تا کمتر نگران فردا باشند. چرا باورنمی کنند پدر ومادر نمی توانند فرزندان خود را دوست نداشته باشند. شاید اختلاف در نوع نگرش است چراکه فرزندان بزرگ میشوند و والدین پیر میشوند!؟.
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۴۹۸ در تاریخ دوشنبه ۶ تير ۱۳۹۰ ۱۱:۲۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید
۰ شاعر این مطلب را خوانده اند
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.