سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        يه سوال سخت
        ارسال شده توسط

        محمد رسول باوندپور

        در تاریخ : شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۰ ۱۸:۱۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۹۵۹ | نظرات : ۱۴

        سلام .  دوستان عزيز  براي اين كه يه محكي بزنيم  ببينيم كي ها شعر بقيه رو با  دقت تر مي خونن  تصميم گرفتم سه تا شعر  از سه شاعر مختلف  بيارم و  شما بگين كه  هر شعر مربوط به كدام شاعر  است .  هر سه شاعر  عضو شعر ناب و  تقريبا از قديمي هاي اين  سايت هستند و  اگه خودشون ديدن لطفا  لو ندن .  اما جان  رسول تحقيق نكنيد .  مي خوام بدانم احساس شما  چيه  . راهنمايي  اين كه از اين سه شاعر دو تا مرد  و يكي زن هستند اما نمي گم كدام شعر  مربوط به خانم  هست . 

        سروده ي اول  :  


        ای عشق مزن فریاد

        ای عشق مکن بیداد

        رسوا تو نکن ما را ،آرام بگیر، آرام

        طبل و دُهلت برگیر

        ار خانه من در شو ،سوی دگری ره شو

        برباد مده ما را دریاب کمی ما را

        آرام بگیر ، آرام

        قلب منِ دل خسته ، خسته شده از فریاد  

        فرياد مكن  فرياد ,  آرام بگير آرام 

        سروده ي دوم  :

        دلـــی بـایــد کـــه با غـــم درستـــیزیم
        غــــمی بایـــد که با ســـختی ستیزیم

        عــدوی لازم است تا خـــشم خــــود را
        کمندی کــــرده و بـــــر  وی بتـــــازیم

        نـــــگاری تا کــــه در اندوه هجــــرش
        هماره  تب کنــــیم شب را فـــــروزیم

        ز خود غــــافل شویم انـــــدر دل شــب
        ز شب فـارغ شــــویم آنـــسان که روزیـــم

        که تا روزی بیاید صبـــح مــــهدی
        فـــروغ چشــــم خود بر در بــــدوزیم

        به امید ظهــــــورش سر بـــــفرمان
        چو (؟؟؟؟؟) در رکابــــش جان ببازیم 


        سروده ي سوم  :

        گفت: دنیا را ببین، زیبا بود، گفتمش زشت از برای ما بود،   چشم من زیباترین چیزی که دید، شعر نیما بود و عارف با امید،   عارف از جرم پدر دیوانه شد! با خوشی های جهان ،  بیگانه شد 
          جان نیما را گرفت افسانه اش، ثالث هم آتش گرفتی خانه اش،   بآن همه گرمی که آن کاشانه داشت،او زمستان را درآن خانه نگاشت  ...


        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۴۷۶ در تاریخ شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۰ ۱۸:۱۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۱ شاعر این مطلب را خوانده اند

        رضا حیدری نیا

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1