مدعی نیست دلم
عشق تو درجان فوران کرده وهست
ازلین روز که دیدار میسر شد،رفت
همه ی جان وتمامم ای جان
مهر تو بر دل و جانم بنشست
جان گرفت این جانم
از تو ای جان جهان.......
در حقیقت توشدی جان بخشم
منشاء آغازم.....
من شروع با توشدم
ازلین روز بیاور یادت
یک...یک را گویم. (۱/۱)
من همان لحظه آغاز دلم راکه نه جانم را جان
پیشکش کردم وتسلیم شدم
تا ابد بسط نشینم بر تو
بر تو ویاد توای جان بخشم.....
دلنشین دلدوز.....
حضرت دلخوشی بی وقفه.....
ازلین عشق.......
اهورایی جان.....
تا مرا جان به تن است
با تمام و همه ام
با دل وجانگویم
جان جان....
جان جهان...
دوستت میدارم
دوستت میدارم
دوستت میدارم
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.