سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        شهیدان خدایی
        ارسال شده توسط

        محمد حسین پژوهنده

        در تاریخ : چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۳ ۰۱:۱۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۹۲ | نظرات : ۱۲

        بسم رب الشهداء
        قبل از هر چیز از خود بگویم :  
        ***
        من‌ آن‌ مرغ‌ اسير صدهزاران‌ دام‌، بر پا يم‌
        كه‌ از دام‌ تعلّقهاي‌ خود بنشسته‌ بر جا يم‌
        و آن گاه از تو که بر سریر شهادت نشستی: 
        ***
        تويي‌ سلطان‌ ملك‌ بي‌ زوال‌ وحده‌ وحده‌
        تويي‌ آن‌ شاهباز سدره اوج‌ تمنّايم‌
        تو سيمرغ‌ سبكبال‌ فضاي‌ عشق‌ و عرفاني‌
        كه‌ بگذشتي‌ ز حدّ فهم‌ و وهم‌ و دانش‌ و رايم‌
        كجامرغ‌ اسيري‌ را سزد چون‌ من‌ ؟ كه‌ با چون‌ تو
        دمي‌ در آسمان‌ وصل‌ جانان‌،  بال‌ بگشايم‌ ؟. 
        *** 
        لختي‌ درنگ‌ كن آه.. 
        زیرا به‌ يادم‌ آمد از آن‌ روزي‌،
        كز غارت‌ خزان‌ ستم‌، بيگاه‌ ؛
        طوفان‌ سهمگين‌،
        اينجا چه‌ نخلهاكه‌ ز پا انداخت‌!
        اينجا چه‌ سروها كه‌ فرو غلتاند!
        از دستهاي‌ برزگر نالان‌،
        اينجا چه‌ بذر لاله‌ فروپاشيد!
        از تيرهاي‌ خشم‌ شهاب‌ كفر،
        زين‌ سقف‌ نقره‌ بيز ؛
        اينجا چقدر اختر پر اقبال‌!
        هر روز ز آسمان‌ به‌ زمين‌ مي‌ريخت‌!
        اينجا،  آنجا،  هرجا چقدر..
        بذر شهادت‌ بود!
        ***
        از آسمان‌ تيره دل‌ بنگر، 
        «ابري‌ به‌ بارش‌ آمد و بگريست‌ زار  زار»
        از پهندشت‌ سينه پر اندوه‌،
        «موجي‌ به‌ جنبش‌ آمد و برخاست‌ كوه‌ كوه‌ »
        برقي‌ جهيد،  تند
        رعدي‌ خروش‌ كرد ؛
        در ژرفناي‌ حنجره‌ام‌ ناخواه‌
        آميخت‌ ناله‌،  شيون‌ و فريادي‌
        وز دل‌ خروش‌ سیّدی يا مهدي‌
        برخاست‌... 
        *** 
        آه.. ای شعر ناسروده رنگينم‌ 
        ای باغ‌ آرزو،
        ای نخل‌ پراميد،
        ای سرو سرفراز،
         ای مرغ‌ تيز بال‌،
        در فصل‌ خوب‌ كوچ‌ پرستوها ؛
        آه‌.. 
        رفتي‌ و ليك‌ من‌
        برجا ستاده‌ ام‌
        حيران‌، كنار راه‌ ... 

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۴۴۶۱ در تاریخ چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۳ ۰۱:۱۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1