سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        عوامل طولانی شدن غیبت امام زمان
        ارسال شده توسط

        فرامرز فرخ

        در تاریخ : پنجشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۳ ۰۱:۱۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۳۵ | نظرات : ۰

        ابوالحسن علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی می گوید: در یکی از سال ها به قصد سفر حج حرکت کردم و در مدینه چند روزی ماندم، شاید امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را ببینم؛ اما ملاقات ایشان قسمت ما نشد و با ناراحتی شدید وارد مکه شدم؛ انجام مناسک حج را شروع کردم، ولی همچنان در فکر بودم. در یک لحظه که در مقابل کعبه ایستاده بودم، احساس کردم درب خانه باز شد؛ شخصی را دیدم که به سویم می آید، ‌من هم به طرفش رفتم پس از پرسیدن مقصد من و از احوال آقای خصیبی، از من پرسید: ابن مهزیار را می شناسی؟ گفتم : خودم هستم.
        سپس از انگشتر امام حسن عسکری علیه السلام که پس از پدرم در دست من بود پرسید؛انگشتر را به او نشان دادم.
        بعد از آن پرسید : چه کار داشتی؟ گفتم به دنبال آن امامی هستم که از ما پنهان است.
        فرمود: امام خود را پنهان نکرده است، این اعمال شماست که باعث غیبت امام زمان شده است؛ حال برو و دفعه دیگر بین رکن و صفا هم دیگر را می بینیم.
        سر وعده حاضر شدم و او نیز آمد ،با هم پس از کمی راه رفتن به منطقه ای در طائف رسیدیم ،آن شخص پیش از من وارد خیمه ای شد و به سرعت برگشت و بشارت داد که امام اجازه شرفیابی دادن ؛ وارد شدم و خیمه ای دیدم که از گوشه آن نور می درخشید؛ به عنوان امام ،او را مخاطب ساخته و سلام کردم.
        آن حضرت خطاب فرمود:
        یا اباالحسن! قد کنا نتوقعک لیلا و نهارا ، فما الذی ابطا بک علینا؟1...
        ای ابوالحسن علی بن مهزیار! شب و روز در انتظار دیدار تو لحظه شماری می کردم ، چه شد که تاخیر کردی و به سوی ما نیامدی؟ ابن مهزیار می گوید، عرض کردم : ای مولای من! کسی را نیافتم که مرا به حضورت راهنمایی کند.
        آن حضرت با تعجبی ،همراه با پرسش فرمود: کسی را نیافتی که راهنمایی ات کند!؟
        سپس با انگشت مبارک روی زمین کشید و بعد فرمود: نه! – راهنما نداشتن دلیل تاخیرت نیست – بلکه شما :
        1- به مال اندوزی روی آورده اید.
        2- در برابر مستضعفان فخر فروشی کرده و با آنان با بی اعتنایی رفتار کرده اید.
        3- صله رحم را ترک کرده اید.
        پس دیگر چه عذری دارید؟ علی ابن مهزیار می گوید: عرض کردم : توبه کردم، توبه؛ بازگشتم،بازگشتم.
        سپس حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خطاب به علی ابن مهزیار فرمود: ای پسر مهزیار!
        اگر برخی از شماها برای آمرزش بعضی دیگر، از خداوند طلب مغفرت نمی کردند ، کلیه انسان ها گرفتار می شدند و کردارشان آنها را هلاک می کرد.(اشاره به اینکه من برای شما از خداوند طلب بخشش می کنم.)

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۴۴۳۳ در تاریخ پنجشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۳ ۰۱:۱۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2