جمعه ۷ دی
تهران 52 قسمت چهارم
ارسال شده توسط علی ناصری(عین) در تاریخ : يکشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۳ ۰۵:۵۹
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۷۳ | نظرات : ۲
|
|
..............خیابان جمشید منتهی می شود به فاضلاب شهری که معروف به خندق بلا بودکانالی به عمق 3 متر وعرض 2متر وهر چند وقتی جنازه ای داخل آن پیدا می شد خلاصه بچه های محله از آن می ترسیدند وکنار این کانال زمین خاکی بچه ها فوتبالیست آن محله بود.
در محله ما آب آشامیدنی نبود وداخل منزل چاه وحوزه چه داشتیم که با تانکر آب می شد وسر هر خیبان یک فشاری بود که هر شب پدر م پس از اینکه از دانشگاه می آمد می رفت برای مان آب شامیدنی می آورد
سر خیابا ن همیشه کامیون جیپ مش سیف الله استراحت می کرد وبعد پارکینگ مش سیف الله منزل آقا رضا حسنی بودوخیابان جمشید بود وسخت های زمانه به هم آمیخته واز هر منزل دسته ای بچه بیرون می آمد با لهجه وفرهنگ های مختلف یک جا که جمع می شدندخیابان می شد کودکستانی با ذائقه های متفاوت وبازی های مان هفت سنگ یا الاک دولاک ودختر ها هم گرگان به هوا یا لی لی وروزهای آخر هفته هم سری به سیب زمینی های آشپز خانه می زدیم ودزدکی آتش روشن می کردیم...................
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۳۹۰۷ در تاریخ يکشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۳ ۰۵:۵۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید