يکشنبه ۴ آذر
دل نوشته ای برای استاد
ارسال شده توسط زهرا سمیعی کوتنایی در تاریخ : سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۰۶:۱۷
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۹۸ | نظرات : ۷
|
|
این نه شعر است بخوانی و بگویی به به
شرح دردیست که با همدم دل می گویم
لطفا همدردها نظر بگذارند
این حقیقت تلخ را
عمر گذران رفت وبه ما راه نشان داد
بربا خبران بهر بقا تیر وکمان داد
ایام شباب آمد وما غافل از آنیم
افسوس که برما لقب تازه جوان داد
ای کاش که از علم تو ما را علمی بود (به معنای پرچم
ای کاش که از گفت تو ما را قلمی بود
ای کاش در این جهل مرکب که در آنیم
بر آنهمه آثار نگاه کرمی بود
صد حیف که ما مست می ناب نبودیم
در راه حقیقت به تب وتاب نبودیم
تا مردن آسان به یکی گوشه نشستیم
خواهان خطر در دل گرداب نبودیم
این رسم بقا در دل فانی جهان نیست
صد درد از این جهل که در حد بیان نیست
باید که کمر بست به بیداری دانش
کین دست خود ماست ودست دگران نیست
اگر قرار است این دلنوشته نقد شود لطفا نقد محتوایی شود ممنون
حالا ببینیم اصلا کسی به این گذر می آد.
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۳۷۹ در تاریخ سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۰۶:۱۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.