سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        از یاد نخواهم برد مهربانی را...
        ارسال شده توسط

        هما زارعی(زمزمه های تنهایی)

        در تاریخ : پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۲ ۰۲:۳۷
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۱۶ | نظرات : ۵

        سلام بر زندگی...
        میپذیرم رفتنت را و میپذیرم درد را
         
        دردیکه برای من تنها لذت بخش است...
        بگذار درد نگویم واژه ی تلخیست...
         
        میخواهم زندگی کنم...و از یاد نخواهم برد مهربانی را...
        نمی دانم کی و کجا و چگونه سوت پایان زندگیم به صدا در می آید...این یک اتفاق حتمیست...با جراحتی که از تو به یادگار دارم خواهم زیست...
         
        وقتی در میان موجی از آدم احساس تنهایی میکنیم اشکال از اطرافیان نیست بلکه ما متفاوتیم...
        من به متفاوت بودن خود پی بردم...و دیگر کسیرا مقصر نخواهم دانست...شاید شانس جغرافیایی و زیستی من بد بوده که آدمی مثل خود نیافته ام...
         
        بحث من خوب و بد بودنم نیست...نوع نگرش من است...
        تا به اینجا که رسیده ام آدمی که با قانونهای من بمعنای خوب بودن منطبق باشد نیافته ام...
         
        حتی خودم هم بمعنای واقعی خوب نیستم...
         
        چقدر بیراهه رفتم چقدر عشق گدایی کردم..چقدر زجر کشیدم غافل از اینکه عشق در درون منست...
        عشق......عشق.....عشق...........................
         
        خدایا کمکم کن تا زندگی ماتم نکند...
         
        من می فهمم...من با دیدن درد آدمها درد میکشم و اندوهناک می شوم...اما تو!!!!!!!!!!!!!!
         
        هنوز هم چشمهایت بسته است...
        چشمهایت را باز کن
         
        من دیگر من سابق نیستم...باور کرده ام انسان بودنم را
        تو هم دیگر توئ سابق نیستی...
        تو بنده ای بیش نبودی..من خدایت کرده بودم
        دیشب سندی امضا کردم...تا اینجا خیانت در امانت الهی کردم
        از این به بعد پای قول و قرارم با خدا خواهم ماند...یعنی سعی خود را خواهم کرد...
         
        سعی خود را خواهم کرد....
         
        دوستان عزیزم بهارتون زیبا....
        بهار و تبریک میگم به تمام کسایی که مثل من قلبشون شکستست...
        بهار با اومدنش امیدهارو در قلبها پررنگ میکنه...
        در لحظه های قشنگ و رویایی تحویل سال فراموشم نکنید...
        با تمام وجود براتون آرزوهای قشنگ قشنگ دارم...
        در پناه حضرت دوست که هرچه داریم از اوست...
         
         
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۳۵۶۳ در تاریخ پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۲ ۰۲:۳۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3