چهارشنبه ۵ دی
نگاهی بر :سایه چین.سروده ی نوشین
ارسال شده توسط محمد حسن زاده در تاریخ : جمعه ۱۹ فروردين ۱۳۹۰ ۱۴:۳۸
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۶۲۸ | نظرات : ۱
|
|
|
|
|
|
|
در انعكاس حضور شبانه ی ترديد
دل غمينِ من از خواب واژه بيزار است
هزار سوي پريشان نا اميدي ها
به سوي چلچله زارانِ سبز ديوار است !
صداي حادثه مي آيد از سياهي دور
كميتِ لشكر خوشبختيِ خدا لنگ است !
درون كارگه آفرينشش گويي ...
به جاي پاكي دل ... شوره زاري از سنگ است !
حريم واقعه هاي موثر ديروز
اسير كاسبي كركسان امروز است !
اميد را به فريب مي كشند هر ساعت ...
ضمانت چكشان اين شعار جان سوز است !
نمانده راه گريزي از اين دريده شدن
چراغ هاي ستاره دو چشم گرگان است!
پناه از كه بگيريم كاين درنده ی شوم ...
برون خانه ما نيست بلكه در جان است !
به سايه چيدن هر روزه خوش نمودم دل
كه شايد از تو نشاني بجويم از اين باغ
تو را بجويم و مرهم شوي به زخم تنم
كه بر دلم ز فراقت نشسته اين همه داغ !
مرا رها مكن اي مهربان بهانه ی من
ميان گله ی روباه هاي بي پروا
ميان دغدغه ی شوم اين تباهي تلخ
پناه خستگي من تويي \\" يگانه خدا \\" ...
نوشین داودی
از کتاب تبسم اهورا
چاپ : 1389
اثر فوق در قالب چهار پاره است . چهارپاره دوبیتی هایی است با قافیه های مختلف كه در معنی به
هم پیوسته اند و معمولاً مصراع های زوج هر دوبیتی هم قافیه است . این قالب
در روزگار معاصر پدید آمده است . درون مایة آن بیشتر اجتماعی یا احساسی است. این اثر نیز از نظر درون مایه رویکردی اجتماعی دارد .آغاز اثر تصویری از بیزاری ،پریشانی و تردید و نا امیدی خلق شده است که مخاطب را در فضا ی خاصی قرار می دهد.در ادامه ی این فضا ی سیاه راوی خوشبختی را دور از دسترس روایت کرده و با بیانی شکوه آمیز از اینکه آرمان های او در آرمان شهرش به واقعیت نرسیده گلایه دارد و به صورت استعاری به بیان تلخی های روزگار خویش می پردازد که نمایی از اجتماع خود را برای آیندگان به یادگار می گذارد فخامت زبان و قدرت بیان در یند دوم به اوج میرسد همچنین نوعی عصیان نیز در شیوه ی بیان نمودار است که ذائقهی مخاطب را تحریک میکند به ادامه ی شعر. لحن بیان انتقادی شاعر در بند سوم اثر همچنان در اوج ادامه دارد .لذا نوع استعارات موجود در این بند کلام را به رک گویی و شعار نزدیک می کند اما توجه به واژه ی شعار در همین بند حاکی از کارکرد آگاهانه ی آن توسط سراینده است در بند چهارم اثر بن بست احساسی و اوج نا امیدی رقم خورده و هیچ راه گریزی از دریده شدن و نابودی نیست و عامل اصلی این درنده خویی نیز در خود ما بیان شده و یاد آور این است که:از ماست که بر ماست. لذا راوی با آگاهی از به بن بست رسیدن و ناامیدی به تلاش برای رهایی ادامه می دهد هرچند این تلاش را بیهوده می انگارد .او تنها راه را در دعا و در خواست از کسی میبیند که در آغاز اثر لحنی جسورانه را برای ارتباط با او برگزیده بود اما در موخره به نرمی و ملتمسانه او را یگانه خدا مینامد و بارقه ی امید را در دل ایجاد میکند . با گذر از مفاهیم و ترجمه ی اثر ،کار از دیدگاه ساختاری حاکی از تناسب مفهوم با قالب آن است .بیان استعاری وژگی اصلی اثر می باشد تا سراینده را از هرگونه اتهام مبرا کند .تصاویر اثر در نوع خود جذاب و تا حدودی بکر و اختصاصی شاعر است . ترکیب سازی ها به فضای اثر کمک زیادی کرده است .ترکیباتی چون:هزار سوی پریشان،كميتِ لشكر خوشبختيِ خدا،كاسبي كركسان،روباه هاي بي پروا و... از این قبیل اند . اثر در سطح زبانی بروزی آفریده شده است .اما در چند مورد لغزش های زبانی مشهود است :غمین ،گرگان ،برون ،ز،و کاین از جمله عناصر زبانی با کارکرد کهن می باشند که در سطح زبان اثر نیستند.در یک مورد ترکیب: چلچله زاران سبز غیر فنی به نظر میرسد .آوردن صفت سبز برای چلچله زار کمی دم دستی اتفاق افتاده است ولی درصد این لغزش ها نسبت به حجم اثر ناچیز است ودر توانایی سراینده خللی ایجاد نمی کند . زاویه دید اثر هم جذاب و مطابق پسند مخاطب عام و خاص است .
در پایان از سراینده ی اثر به خاطر اجازه ی اظهار نظر به بنده کمال تشکر را دارم به امید موفقیت روز افزون ایشان و سایر اعضای سایت شعر ناب.
|
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۲۹۸ در تاریخ جمعه ۱۹ فروردين ۱۳۹۰ ۱۴:۳۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.